گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر و مفسران
جلد اول
فصل سوم ترجمه قرآن



اشاره
بحث درباره ترجمه قرآن را با طرح سه پرسش آغاز میکنیم:
سؤال اول؛
آیا ترجمه قرآن به زبانهاي دیگر امکان دارد؟
این سؤال بدین جهت طرح میشود که قرآن کلام الهی است و در کمال وجازت و بلاغت به عنوان اعجاز نازل شده است؛ بنابراین
برگرداندن آن به زبان دیگر هرگز نمیتواند این ویژگیها را داشته باشد؛ زیرا متن ترجمه شده سخن خلق است و قرآن سخن حق.
سؤال دوم؛
به فرض امکان ترجمه گرچه همه ویژگیهاي قرآن در متن ترجمه شده نباشد، آیا میتوان آن را به عنوان قرآن عرضه کرد؟ همان
گونه که ترجمههاي کتب عهدین را به عنوان تورات و انجیلی تلقی میکنند که بر حضرت موسی و حضرت عیسی نازل شده است.
سؤال سوم؛
آیا حکم شرعی متن ترجمه شده مطابق حکمی است که بر خود قرآن مترتب میشود؟ مثلا آیا میتوان ترجمه سوره حمد را براي
کسی که قادر به خواندن عربی در نماز نیست جایز شمرد؟ آیا همان طور که نباید آیات قرآنی را بدون طهارت لمس کرد در مورد
صفحه 76 از 345
آیات ترجمه شده نیز باید چنین حکم کرد؟
ص: 112
بحث درباره ترجمه قرآن از دیر زمان در بین دانشمندان به طور جدي مطرح بوده است و ما در این فصل بعد از ذکر مطالب
مختصري درباره انواع ترجمهها به پرسشهاي سهگانه پاسخ میدهیم.
تعریف ترجمه
مصدر فعل رباعی و به معناي تبیین و توضیح است؛ از این رو نوشتههایی که شرح حال رجال را بیان میکند، کتب تراجم « ترجمۀ »
مینامند و شرح حال هر یک از رجال را ترجمه او میگویند.
از سخن صاحب قاموس چنین بر میآید که در ترجمه، تعدد زبان شرط است؛ ترجمه، برگرداندن از زبانی به زبان دیگر است، مثلا
از عربی به فارسی.
پس اگر یک معنا، با دو عبارت در پی هم .« ترجمه انتقال کلام از زبانی به زبان دیگر است » : چنین آمده است « المعجم الوسیط » در
آورده شوند که دومی توضیح اولی باشد، ترجمه نمیگویند و صرفا تبیین و توضیح عبارت است. شرط ترجمه صحیح آن است که
کاملا به اصل معنا وفادار باشد؛ یعنی ترجمه همان را افاده کند که اصل، آن را میرساند، حتی دقایق و ظرایف متن اصلی به متن
مترجم منتقل شود. مثلا گاه سخن براي افاده اصل معنا نیست، بلکه براي افاده معناي تحسّر (اظهار حسرت) یا تحزّن (اظهار اندوه) و
مانند آن آمده است. اگر چنین متنی ترجمه شود باید ترجمه هم همین معانی را افاده کند؛ یعنی به گونهاي ترجمه شود که معناي
تحسّر و تحزّن را منتقل کند، نه صرفا به انتقال اصل معناي حقیقی یا مجازي لفظ بپردازد.
جان کلام در همین تقدیم و « تقدیم ما حقه التأخیر، یفید الحصر » گاه اصل افاده کلام در نظم و ترتیب خاص کلمات است، مثلا
تأخیر نهفته است، باید در ترجمه نیز ظرایفی به کار گرفته شود که این معنا کاملا رعایت شود.
بنابراین شرط است که مترجم به گونهاي با دو زبان آشنا باشد که بتواند کاملا رموز و دقایق کلامی هر دو زبان را منتقل کند و با
دقت نظر، به دقایق نهفته در هر زبان آگاهی یابد. خلاصه باید ترجمه، آینه تمام نماي اصل باشد تا در انتقال مفاهیم کمترین خللی
حاصل نشود. البته هرگاه متن اصلی مانند متون مذهبی و کتابهاي
ص: 113
آسمانی از ویژگیهاي خاصی برخوردار باشد، ترجمه نیز به همان سان حساسیت بیشتري خواهد داشت؛ بنابراین ترجمه قرآن به
دلیل معجزه بودن آن نسبت به متون دیگر بسیار دقیق و مشکل است و از همین رو در ترجمههاي قرآن لغزشهایی رخ داده است
که نمونههایی از آن را در پایان سخن میآوریم.
شیوه ترجمه
اشاره
اگر ما ترجمه را برگرداندن مطلبی از زبانی به زبان دیگر بدانیم متن ترجمه شده نسبت به زبان مقصد حکم تفسیر، شرح و توضیح
دارد؛ بنابراین باید در ترجمه قالب زبان مقصد به گونهاي انتخاب شود که بتواند مفهوم مورد نظر زبان مبدأ را افاده کند. این کار
ممکن است سه گونه انجام شود:
1. ترجمه تحت اللفظی؛ 2. ترجمه آزاد؛ 3. ترجمه تفسیري.
صفحه 77 از 345
1. ترجمه تحت اللفظی؛
به این صورت است که مترجم، به جاي هر کلمه از زبان مبدأ، کلمهاي از زبان مقصد را جایگزین میکند. جملهها و
اعوذ » ترکیببنديهاي کلام را، یک به یک، کلمه به کلمه، تعویض و تبدیل میکند و تا پایان همین گونه ادامه میدهد. مثلا جمله
بدین صورت ترجمه میشود: « باللّه من الشیطان الرجیم
را به نام خداي بخشاینده مهربان ترجمه میکند. این گونه ترجمه « بسم اللّه الرحمان الرحیم » ، پناه میبرم به خدا از شیطان رانده شده
بسیار دشوار است؛ زیرا یافتن کلمات همانند، با همان خصوصیات، در دو زبان مبدأ و مقصد کار آسانی نیست و بیشتر مترجمان به
همین دلیل دچار اشکال فراوان شدهاند. به علاوه در بیشتر موارد اینچنین ترجمهها نمیتواند کاملا اصل معنا را افاده کند و این،
معلول نارسایی برخی کلمات در زبان مقصد است که به طور کامل نمیتواند معناي کلمات زبان مبدأ را ایفاء کند. بگذریم از
اینکه ترجمه تحت اللفظی زیبایی سخن و جذابی آن را نمیتواند منتقل کند؛ لذا میتوان ترجمه تحت اللفظی را نارساترین اسلوب
ترجمه دانست و مورد پسند محققان مخصوصا درباره کتب علمی نیست. همچنین
ص: 114
این گونه ترجمهها، در جملههاي کوتاه امکانپذیر است، ولی اگر مطلب علمی باشد و سخن به درازا کشیده شود هرگز نمیتواند
اصل مباحث و مسائل را بازگو کند.
با توجه به اشکالاتی که به اختصار بیان شد، این شیوه ترجمه را باید به عنوان نارساترین ترجمهها دانست. ترجمه تحت اللفظی در
کلامی مانند قرآن، که بیشتر تعابیر وارده در آن، با انواع استعارهها و تشبیهها و کنارهها ایفا شده است، یا اصلا امکانپذیر نیست و
یا به صورت مستهجن و زشتی نمودار میگردد؛ زیرا تشبیه و استعاره هر لغت مخصوص همان لغت است و نمیتوان عین آن را در
لغت دیگر به کار برد.
را ترجمه «1» « وَ لا تَجْعَلْ یَدَكَ مَغْلُولَۀً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً » اگر بخواهیم آیه 29 سوره اسراء
تحت اللفظی کنیم به این صورت خواهد بود:
هرگز دست خود بر گردن مبند و آن را از هم گشاده کاملا گشاده مدار، آنگاه نکوهیده و درمانده خواهی نشست. خواننده این
ترجمه در حیرت خواهد ماند چرا خداوند از بستن دست به گردن و از گشاده نمودن دست منع کرده است، ولی باید توجه داشت
کنایه از سخاوت است. « بسط یدین » در لغت عرب کنایه از بخل ورزیدن و « غلّ یدین » که
2. ترجمه آزاد؛
در این روش مترجم سعی میکند معنایی را از قالبی به قالب دیگر بریزد تا معناي مقصود کاملا ادا شود؛ یعنی بی کم و کاست مراد
متکلم برگردانده شود و حتی المقدور الفاظ و کلمات متن اصلی و ترجمه مطابق هم و جایگزین هم باشد و در صورتی که امکان
نداشته باشد، دست به تقدیم و تأخیر و کم و زیاد کردن برخی عبارات میزند. چه بسا یک یا چند کلمه بر عبارت میافزاید- نه
چندان زیاد- تا معنا به خوبی روشن شود. این گونه ترجمه را ترجمه معنوي نیز میگویند؛ زیرا بیشتر سعی بر انتقال کامل مفاهیم
است نه تطابق لفظی؛ بنابراین در این گونه ترجمه، تا زمانی که معنا آسیب نبیند، مترجم به نظم و ترتیب اصل التزامی ندارد. در
ترجمه بیشتر کتابهاي علمی، این سبک و اسلوب رعایت شده است؛ این اسلوب پسندیدهترین اسلوبهاي ترجمه است و حق
.29 : امانت را کاملا رعایت ( 1) اسراء 17
ص: 115
صفحه 78 از 345
کرده است؛ زیرا مقصود صاحب کتاب همان معانی و مطالبی است که براي استفاده کنندگان بیان داشته، خواه به زبان خود کتاب
باشد یا زبان دیگر.
ترجمه دو روش دارد: یکی روش یوحنا بن بطریق و ابن » : شیخ محمد بهاء الدین عاملی (متوفاي 1031 ) به نقل از صفدي میگوید
ناعمه حمصی، و آن اینکه هر کلمه از کلمات متن اصلی در نظر گرفته شود تا لفظی که هم معناي آن است آورده شود، سپس به
کلمه دیگر به همین نحو پرداخته شود تا جملهاي که ترجمه میشود به پایان برسد. این روش به دو دلیل ناپسند است:
1. گاه در زبان دوم لفظی که کاملا معادل لفظ موجود در متن اصلی باشد پیدا نمیشود؛ از این رو به ناچار همان لفظ زبان اول، در
ترجمه آورده میشود بدون اینکه امکان تغییر آن وجود داشته باشد. به همین دلیل، الفاظ بیگانه یونانی، در میان اصطلاحات علومی
که به عربی ترجمه شده، فراوان یافت میشود؛ 2. ویژگیهاي ترکیب کلام در جملات خبري و انشائی و نیز در مجاز و استعاره و
مانند آنها، در زبانهاي مختلف، متفاوت است. بنابراین ترجمه تحت اللفظی گاهی در رساندن اصل مراد، خلل به وجود میآورد.
روش دوم، روش حنین بن اسحاق و جوهري است، و آن این است که مترجم، تمام جمله را در نظر بگیرد و معناي آن را در ذهن
خود مشخص سازد، آنگاه در زبان دوم جملهاي بسازد که در رساندن آن معنا همانند جمله متن اصلی باشد؛ خواه الفاظ مساوي
باشند یا نه؛ این روش بیشتر مورد پسند است از این رو کتابهاي حنین بن اسحاق جز در علوم ریاضی احتیاج به بازنگري ندارد،
چون به ریاضیات آشنا نبود، بر خلاف کتابهاي مربوط به طب و منطق و طبیعیات و الهیات که هر چه در این زمینهها به عربی
.«1» «... ترجمه کرده، نیازي به اصلاح ندارد
3. ترجمه تفسیري؛
مترجم به شرح و بسط مطالب میپردازد منتها به زبان دیگر غیر از زبان اصل، مانند تفاسیر فارسی یا دیگر زبانها نسبت به قرآن
کریم.
خلاصه ترجمه کاملا تحت اللفظی هرگز مطلوب نیست؛ زیرا در عبارات طولانی و کتابهاي علمی اصلا امکان ندارد. ترجمه
. تفسیري محض نیز از حد ترجمه ( 1) کشکول، چاپ سنگی، ص 208 و چاپ مصر، 1370 ، ج 1، ص 388
ص: 116
بیرون است و ترجمه خوبی تلقی نمیشود. بنابراین ترجمه آزاد ترجمه مرغوب و مطلوبی خواهد بود. حال آنکه متأسفانه بیشتر
ترجمههاي قرآن کریم در گذشته و حال، یا ترجمه تحت اللفظی بوده است یا ترجمه تفسیري.
اینک بعد از مروري کوتاه به انواع ترجمهها به اصل بحث، یعنی امکان و تجویز ترجمه قرآن میپردازیم.
سه ویژگی اساسی قرآن
قرآن کریم سه ویژگی اساسی دارد که نباید از آن غفلت ورزید. این سه ویژگی است که به این کتاب آسمانی جنبه قدسیت داده و
آن را از دیگر کتابهاي آسمانی ممتاز کرده است:
1. تمامی عبارات و الفاظ قرآن سخن خدا و ساخته خود اوست؛ لذا خواندن و تلاوت آن یک گونه تعبد محض و موجب قرب به
حق تعالی است.
2. قرآن کتاب هدایت همگانی است که صرفا به راه راست و صراط مستقیم هدایت میکند.
3. معجزه جاوید و دلیل صدق دعوت اسلام در بستر زمان است.
این سه ویژگی مهم علاوه بر نظم خاص این کتاب در لفظ و معنا و شیوه منحصر به فرد آن در فصاحت و بیان و غیر از محتواي بلند
صفحه 79 از 345
آن است. اکنون این پرسش مطرح میگردد که آیا ترجمه میتواند این ویژگیها یا دست کم بعضی از آنها را در بر گیرد؟ یا همه
آنها را از بین میبرد؟ این موضوع، ابعاد بحث ما را در زمینه ترجمه قرآن کریم معین میسازد.
در حقیقت باید گفت ترجمه تحت اللفظی در درجه اول، جنبههاي اعجاز قرآن، به خصوص جنبههایی را که مربوط به شیوه بیان و
حد بالاي بلاغت آن است، از بین میبرد؛ همان گونه که قداست قرآن را نیز در بر نمیگیرد از این رو احکام شرعی که بر قرآن به
عنوان خاص آن جاري است، بر آن جاري نمیگردد و چه بسا در رساندن مطلب در پارهاي موارد- اگر نگوییم در بیشتر موارد-
نارسا باشد. اما ترجمه آزاد که
ص: 117
به نظم متن اصلی مقید نیست، هر چند مانند ترجمه تحت اللفظی دلایل اعجاز را ندارد و نیز عنوان قرآن در آن نیست، معناي
مقصود را میرساند؛ البته در صورتی که شرایط لازم را داشته باشد. حال به شرح این مطلب میپردازیم:
اهمیت ترجمه
ترجمه قرآن به دیگر زبانها به منظور آشنا کردن ملتهاي بیگانه از زبان عرب با حقایق و معارف قرآنی، یکی از ضرورتهاي
تبلیغی به شمار میرفته است. مبلغان اسلامی همواره با ترجمه و تفسیر آیهها و سورههایی از قرآن مردم را به راه راست هدایت
میکردهاند و تا کنون هیچ دانشمند و فقیهی نگفته است ترجمه قرآن به دیگر زبانها به منظور دعوت به دین اسلام و آشنایی آنان
با شریعت و حقایق قرآن، ممنوع است. بلکه میتوان گفت ترجمه قرآن از دیر زمان تا کنون سیره جاري دانشمندان مسلمان حتی
غیر مسلمان بوده است؛ زیرا میبایست با مردم هر قومی با زبان خودشان سخن گفت، مخصوصا که قرآن کتاب آسمانی دینی است
که همه ملل جهان را به اسلام دعوت میکند و اختصاص به ملت عرب ندارد. از سوي دیگر ملتهایی که به زبان عربی آشنایی
ندارند، نباید مجبور باشند زبان عربی یاد بگیرند، گرچه یاد گرفتن زبان عربی فضیلتی محسوب میشود.
به طوري که قبلا نیز اشاره شد، امروزه یکی از بهترین وسایل تبلیغی، ترجمه کردن آیههایی از قرآن و آشنا ساختن جهانیان با
حقایق و معارف قرآنی با شرح و تفسیر آن است؛ زیرا مردم جهان در این انتظارند تا بدانند در قرآن چه حقایقی نهفته است که از
ملل مختلف با فرهنگهاي گوناگون ملت واحدي ساخته و آنها را در برابر ستمگران یک صدا و هماهنگ کرده است؛ لذا
ضرورت ایجاب میکند که قرآن به تمام زبانهاي زنده جهان ترجمه شود و در اختیار آنان قرار گیرد تا خود از قرآن مستقیما
بهرهمند شوند. البته باید این کار با نظارت کامل افراد متخصص صالح انجام گیرد.
ص: 118
دلایل مخالفان ترجمه قرآن
در طول تاریخ اسلامی هرگز از سوي دانشمندان و بزرگان جهان اسلام ممانعتی از ترجمه قرآن به زبانهاي دیگر نشده، چون
ترجمه قرآن ضرورتی تبلیغی بوده که مبلغان اسلام از روز نخست آن را لمس کرده بودند و تنها در سدههاي اخیر- در قلمرو
حکومت عثمانی و در بخشهاي عربنشین آن؛ مثل سوریه و مصر- سخن از عدم جواز ترجمه قرآن به میان آمد و شاید اندیشهاي
استعماري از سوي مسیحیان باشد که در تلاشی براي ایجاد سد و مانع در مقابل نشر تعالیم اسلام و جلوگیري از گسترش آن به سر
زمینهاي غیر عربی ابراز شده باشد.
با اندکی تدبر و ژرف اندیشی در خواهیم یافت که اندیشه عدم جواز ترجمه قرآن همزمان با حضور » : دکتر علی شواخ میگوید
مسیحیان غربی و دوره استعمار آنان بر سرزمینهاي اسلامی آغاز شد. آنان براي مسیحی کردن مسلمانان به هر وسیلهاي متوسل
صفحه 80 از 345
شده، به تلاش و تکاپو پرداختند و به فرستادن مبلغان مسیحی به کشورهاي اسلامی در لباسهاي مختلف بسنده نکرده، تدریس زبان
عربی را حتی در مستعمرات عربی زبان همچون شمال آفریقا ممنوع کردند؛ ظاهرا تصمیم گرفته بودند با منع ترجمه قرآن به
زبانهاي بیگانه، محاصره قلعه اسلام را کامل کنند؛ مسلمانان غیر عرب هم با عربی آشنا نبودند و ترجمه قرآن را به زبانی که
میشناختند در اختیار نداشتند؛ لذا میدان تبلیغ براي دیگر ادیان خالی میماند.
یکی از مبلغان مسیحی به یکی از دانشمندان ساده دل مسلمان گفت: قرآن به راستی معجزه است و بلاغت آن ترجمهپذیر نیست!
این عالم ساده دل از شدت خوشحالی از جا کنده شد و گفت: الفضل ما شهدت به الأعداء، و در این زمینه به ایراد سخنرانی
پرداخت و نوشت: ترجمه قرآن مشکل یا محال است. دیگران هم از او پیروي کردند و اظهار داشتند: ترجمه قرآن جایز نیست! ولی
آدمی هر چند بیندیشد و زمینه را براي خواسته خود فراهم سازد، سرانجام آنچه خدا خواسته و مقدر ساخته است، خواهد شد.
مسیحیانی که این اندیشه مسموم را رواج دادند بر این باور بودند که عرب دیگر به ترجمه قرآن اقدام نخواهد کرد و این باورشان
درست از آب در آمد، اما مسلمانان غیر عرب- به شهادت تاریخ-
ص: 119
به این امر اهتمام ورزیدند؛ عالمان داناي به زبان عربی، قرآن را به زبان ملتهاي خود ترجمه کردند تا آن را براي فرزندان خود و
.«1» « عموم مردم کشورشان که زبان عربی نمیدانستند، تدریس کنند
بدین ترتیب براي ما روشن میشود که حرکت ضد ترجمه قرآن به دیگر زبانها، منحصر به » : دکتر شواخ در ادامه میگوید
.«2» « کشورهاي عربی و به طور خاص دولت عثمانی است
استاد شاطر، سردمدار مخالفان ترجمه قرآن، با همین شیوه به ایراد دلایلی براي منع ترجمه قرآن پرداخته و خطراتی بر شمرده که
ممکن است از رهگذر ترجمه به زبانهاي بیگانه دامنگیر دژ مستحکم اسلام یعنی قرآن شود که مهمترین آنها را ذکر میکنیم:
ترجمه، قرآن را ضایع میکند همانگونه که تورات و انجیل به علت ترجمه به زبانهاي دیگر ضایع شدند و اصل این دو کتاب » .1
با ضایع شدن زبان آنها از بین رفت. پس بیم آن میرود که خداي نکرده بر سر قرآن همان بلایی بیاید که بر سر تورات و انجیل
.«3» « آمد
در پاسخ میگوییم: این یک قیاس مع الفارق است؛ زیرا علت ضایع شدن تورات و انجیل، مخفی کردن اصل آنها از عموم و تنها
نشان دادن ترجمه تحریف شده آنها به مردم بود که با هدف فریب آنان انجام گرفت. سران یهود و کشیشان مسیحی، همواره در
تحریف تعالیم عهدین میکوشیدند. آنان الفاظ عهدین را تحریف نمیکردند، بلکه معانی و ترجمه آنها را تحریف مینمودند،
چون توان تحریف الفاظ را نداشتند، به تفسیر نادرست آن میپرداختند و آن را به عنوان تعالیم اصیل الهی به مردم ارائه میکردند.
الْکِتابَ الَّذِي جاءَ بِهِ مُوسی نُوراً وَ هُديً لِلنَّاسِ ( 1) در پایان این گفتار جدولی مشتمل بر ترجمه » : خداوند درباره تورات میفرماید
قرآن به زبانهاي زنده جهان امروز ارائه خواهیم کرد و ضمن آن، نشان خواهیم داد که قرآن به دست فرزندان غیور اسلام ترجمه
شده و این روند با گسترش زمان رو به فزونی است.
. 2) علی شواخ إسحاق، معجم مصنّفات القرآن الکریم، ج 2، ص 13 )
. 3) محمد مصطفی شاطر، القول السدید فی حکم ترجمۀ القرآن المجید، ص 15 و 16 )
ص: 120
کتابی را که موسی آورد براي مردم روشنایی و رهنمود است؛ [و] آن را به صورت «1» ؛«... تَجْعَلُونَهُ قَراطِیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثِیراً
.« طومارها در میآورید، [آنچه را میخواهید] آشکار و بسیاري را پنهان میکنید
در موضوع تحریف کتاب گفتهایم که تحریف عهدین به صورت تحریف در معناي آنها بوده؛ یعنی آنها را تفسیر نادرست
صفحه 81 از 345
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلی » : میکردند؛ کاري که در ترجمههاي عهدین صورت گرفت و نه در متن اصلی آنها. خداوند میفرماید
بگو: اي اهل کتاب! شما بر چیزي نیستید [استواري در کار و «2» ؛ شَیْءٍ حَ تَّی تُقِیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجِیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ
قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراةِ فَاتْلُوها إِنْ » : و فرموده است « رفتارتان نیست تا تورات و انجیل و آنچه را که به سوي شما نازل شده است بر پا دارید
بنابراین، فاجعه بزرگ در این بود که آنان .« بگو: تورات را بیاورید و آن را تلاوت کنید اگر راست میگویید «3» ؛ کُنْتُمْ صادِقِینَ
متن اصلی عهدین را از مردم پنهان میداشتند؛ این موضوع، علت اصلی از بین رفتن آنها شد نه ترجمه آنها. اما قرآن کتابی است
که مسلمانان نسل به نسل آن را در اختیار دارند، بلکه همه مسلمانان جهان، از معتقد مقلد گرفته تا پژوهشگر توانا، متن قرآن را
همانا ما قرآن را «4» ؛ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ » : عزیز شمرده، در حفظ و حراست آن میکوشند. خداوند فرموده است
یعنی قرآن را در سینههاي مردم و بر دست مردم، هم دوستان و هم دشمنان حفظ میکنیم، ؛« نازل کردهایم و خود ما نگهبان آنیم
که این خود یک معجزه جاودان قرآنی است.
طبعا میان ترجمهها اختلافاتی وجود دارد؛ چون سلیقهها بلکه عقیدههاي مردم مختلف است و آنها را به هر جا میکشاند. » .2
همچنین استعدادها در فهم معانی قرآن و ترجمه آن و درك آراء مختلف، متفاوت است و اختلاف در ترجمههاي قرآن آثار
نامطلوبی دارد؛ زیرا اختلاف در ترجمه، اختلاف در استفاده و استنباط احکام و آداب شرعی را به دنبال دارد و هر گروهی بر حسب
.91 : آنچه از ترجمه میفهمد نظر ( 1) انعام 6
.68 : 2) مائده 5 )
.93 : 3) آل عمران 3 )
.9 : 4) حجر 15 )
ص: 121
.«1» « میدهد و شاید میزان اختلاف آن را با سایر ترجمهها نداند
پاسخ اینکه: این سخن خارج شدن از فرض مسأله است؛ زیرا ترجمه ضوابطی دارد که باید مراعات شود، به خصوص ترجمه قرآن
کریم که باید تحت نظارت هیأتی رسمی و گروهی از دانشمندان و ادیبان متخصص و زیر نظر یک دولت اسلامی مقتدر باشد و
فرصتی براي دست اندازي بیگانگان نگذارد؛ همان گونه که رسم الخط آن و نیز چاپ آن باید با ضوابط مشخصی انجام گیرد تا از
اختلاف و دگرگونی مصون بماند.
قرآن در بسیاري از آیات خود حقایق پیچیدهاي دارد که گاه بر بسیاري از دانشمندان پوشیده مانده است و گاه کسانی که پس » .3
از آنان آمدهاند آنها را فهمیدهاند. در این مورد مثالهاي متعددي وجود دارد. پس اگر قرآن را با اطلاعات امروز خود ترجمه کنیم،
وقتی علم در سطح بالایی قرار گیرد و از حقایق قرآن چیزهایی کشف شود که قبلا پوشیده بود، آیا خود را تخطئه کنیم و به همگان
اعلام نماییم که ترجمه دیروز ما غلط بوده است؟ مردم به ما چه میگویند؟ چه تضمینی براي اطمینان یافتن آنان به ترجمه امروز
ماست؛ همان گونه که به ترجمه دیروز اطمینان یافته بودند؟.- سپس استاد شاطر براي این موضوع چنین مثال زده است:- الف) این
را به دو صنف تفسیر کردهاند؛ سپس « زوجین » ، که مفسران قدیم ،«2» « وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِیها زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ » گفته خداوند که
علوم جدید آمد و پرده از روي معناي درست آن برداشت و نشان داد که در هر میوهاي نر و ماده وجود دارد. اگر ترجمه مطابق با
تفسیر نخست بود، این حقیقت جدید که علم آن را آشکار ساخته بر خواننده آن پوشیده میماند و از دست میرفت.
.«3» « وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلی بَلَدٍ مَیِّتٍ » ب) این گفته خداوند که
تفسیر شده است و بدین گونه معناي بدیعی که دلیل اعجاز قرآن کریم است از بین « سوق میدهد » به « تثیر » که در این آیه واژه
( است؛ یعنی تهییج و تحریک؛ مانند تحریک غبار و دود. این موضوع، مبدأ کار تبخیر ( 1 « إثاره » از « تثیر » رفته، و آن این است که
صفحه 82 از 345
. القول السدید فی حکم ترجمۀ القرآن المجید، ص 17 و 18
.3 : 2) رعد 13 )
.9 : 3) فاطر 35 )
ص: 122
و بارانسازي است، چون تبخیر از حرارت مرکزي و حرارت جوّي و باد حاصل میشود؛ یعنی در تبخیر این سه عامل لازم است.
سپس بادها بخارها را حمل میکنند تا آنجا که خدا بخواهد. این معنا براي این آیه اخیرا آشکار شده است.
را به کثرت لشکر معنا کردهاند، یا چهار میخ که فرعون مردم را « أوتاد » مفسران .«1» « وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ » ج) این گفته خداوند که
با آن شکنجه میکرده است، ولی اکنون روشن شده که منظور از آن همین اهرام است که شبیه کوه هستند و قرآن از کوهها به
.«2» « أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَ الْجِبالَ أَوْتاداً » : یاد کرده است « اوتاد » عنوان
معنا کردهاند؛ که اگر چنین معنا « گسترش » را به « دحو » بعضی از مفسران .«3» « وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحاها » د) این کلام خداوند که
که همانا گرد غیر کامل است (مانند گردي تخم مرغ) علاوه بر حرکت به دور خود، از بین میرود. « دحو » شود، مفهوم اصلی
میگویند. « دح » یا « دحی » یا « دحو » که ریشه بسیاري از آنان عرب است نیز، به تخم مرغ « صعید » مردم منطقه
به گونهاي که بعضی از مفسران گفتهاند ترجمه «4» « یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَی اللَّیْلِ » : همچنین اگر این کلام خداوند
معنایی که از آیه استفاده میشود، که همانا کروي بودن زمین است از بین میرود؛ زیرا لازمه گرد بودن و قوسی بودن «5» ، شود
نور، گرد بودن آن چیزي است که نور بر آن میتابد؛ چون روشنایی و تاریکی، شکل همان جسمی را میپذیرند که بر آن واقع
ترجمه شود، ولی بر صحت معناي دوم دلیلهاي دیگري دلالت کند، در این صورت « پوشش » شدهاند. حال اگر آیه به همان معناي
.« معجزهاي از معجزات قرآن را از دست دادهایم
شما از سنتهاي پیشینیان وجب به » : بیم آن دارم که این حدیث شریف درباره ما صدق کند که فرمود » : سپس استاد شاطر میگوید
.10 : وجب و ذراع به ذراع پیروي میکنید؛ حتی اگر به لانه سوسماري درآیند، شما نیز از آنان پیروي میکنید. گفتند: ( 1) فجر 89
.6 -7 : 2) نبأ 78 )
.30 : 3) نازعات 79 )
.5 : 4) زمر 39 )
تفسیر کردهاند. « پوشاندن » را به « تکویر » (5)
ص: 123
.«1» «!؟ اي پیامبر خدا! مقصود شما یهود و نصاري هستند؟ فرمود: پس کیست
استاد محمد فرید وجدي از طرح مسأله ترجمه قرآن به زبانهاي بیگانه، به خوبی دفاع کرده و به اعتراض استاد شاطر چنین پاسخ
داده است:
ما معتقدیم قرآن کتابی است که شگفتیهاي آن پایان نمیپذیرد و رسیدن به ژرفاي آن غیر ممکن است؛ همان گونه که استاد »
شاطر عقیده دارد، ولی در این مورد چنان غلو نمیکنیم که قرآن را به مرحله تعطیل بکشانیم و آن را طلسمی بدانیم که اندیشه از
درك آن عاجز است و حقیقت آن در دسترس بشر نیست؛ این طرز تفکر با خود قرآن در تضاد است، چون قرآن در آیات متعددي
خود را به عنوان دلایلی روشن معرفی کرده و نیز چنین گفته است که قرآن نازل شده تا مردم در آیات آن تدبر کنند؛ حتی خداوند
.«؟ قرآن را براي پند آموزي آسان کردهایم، پس آیا پند گیرندهاي هست «2» ؛ وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ » : میفرماید
این آیه در یک سوره چهار بار تکرار شده است؛ پس روا نیست بگوییم چیزي که خداوند آن را براي یاد آوري و پند گرفتن آسان
صفحه 83 از 345
کرده، طلسمی است که نمیتوان آن را گشود.
آري، مفسران بعد از قرنهاي اول و دوم بعضی از فنون را به عنوان وسیله فهم قرآن وضع کردند، بدین ترتیب قواعد لغت از قبیل
نحو، معانی، بیان و بدیع ضبط شد، آنان بدین وسیله خواستند در روشن شدن آیات، تعمق بیشتري به عمل آید.
بیشتر این فنون فقط جنبه وسیله دارد و معانی قرآن هرگز از دایره فهم بشر بیرون نیست و هیچ کس ادعا نکرده که قرآن، به
خصوص آیات محکم آن، در عصري از عصرها فهمیده نشده است؛ اساسا چگونه میتوان گفت آیات محکم قرآن قابل فهم
نیست؟ در حالی که همه دین، از عقاید گرفته تا عبادات و معاملات، بر پایه آیات قرآن استوار است.
بنابراین، گروهی که براي ترجمه قرآن تعیین میشود، در مفاهیمی که پیشوایان تفسیر مقرر کردهاند، نظر خواهند کرد و اگر میان
.21 - بعضی از آنها اختلافی بود، آنچه را ( 1) صحیح مسلم، ج 8، ص 57 . ر. ك: القول السدید، ص 26
.40 ،32 ،22 ،17 : 2) قمر 54 )
ص: 124
که اکثریت قبول دارند انتخاب خواهند نمود و در حاشیه به بقیه احتمالات هم اشاره خواهند کرد؛ به این صورت، ترجمه، تمام آراء
را در بر خواهد گرفت.
در مورد آیات مربوط به اعتقادات و عبادات و معاملات نیز چنین است. اما آن گروه آیات مربوط به خلقت و تاریخ و نیز آیات
وَ» : متشابه را بدان گونه که در زبان عربی احتمال داده میشود ترجمه خواهد کرد و به شرح آن خواهد پرداخت. در آیاتی مانند
گروه تفسیري، آیه را بررسی میکند و معناي درست آن را در اختیار گروه ترجمه قرار «1» «... اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّیاحَ فَتُثِیرُ سَحاباً
سعی میکند واژهاي را انتخاب کند « تثیر » میدهد تا آن را ترجمه کند، بدون اینکه به معانی علمی آن اشاره نماید، ولی در ترجمه
و معانی علمی آن را به فهم خوانندگان واگذار میکند تا از قرار گرفتن در «2» ، که تمام خصوصیات لغوي این کلمه را داشته باشد
در امان باشند و قرآن را از احتمالاتی که ممکن است دانش کنونی «3» خطایی چنین بزرگ که استاد شاطر دچار آن شده است
.« آنها را نفی کند، حفظ نماید، چون علم همواره در حال تغییر است
در اینجا میتوانیم بگوییم: اگر روش استاد شاطر را در تفسیر و ترجمه آیات قرآنی بپذیریم، سپس » : فرید وجدي سپس میگوید
علم تغییر کند و از رأي پیشین خود برگردد، باید قرآن را دوباره ترجمه کنیم یا آن را با همان خطایی که دارد رها سازیم؟
ولی در ترجمه با روشی که ما گفتیم این گونه مشکلها نیست، چون کلمه به مرادف خود ترجمه شده، بدون آنکه شرح و بیان
شده باشد. در حقیقت بیان آن به فهم خوانندگان واگذار شده است؛ همان گونه که واژه در خود قرآن نیز از چنین حالتی برخوردار
.«4» « است
من فکر میکنم استاد شاطر در استشهاد به آیاتی که از آنها سخن رفت، اشتباه کرده است؛ گذشته از اینکه خطر اختلاف در ترجمه،
.9 : از خطر اختلاف در تفسیر بیشتر نیست و اصولا گریزي از این اختلاف وجود ندارد. ( 1) فاطر 35
آمده است که دقیقا با معناي کلمه در زبان عربی مطابق است. « بر میانگیزد » در ترجمههاي فارسی به معناي « تثیر » 2) واژه )
3) به زودي موارد اشتباه او را بیان خواهیم کرد. )
، 30 (مجله الازهر، ضمیمه شماره 2 - 4) ر. ك: استاد محمد فرید وجدي، الادلۀ العلمیۀ علی جواز ترجمۀ معانی القرآن، ص 28 )
.( ربیع الاول 1355
ص: 125
استاد وجدي آیات را به روشی که مخالف رأي استاد شاطر است بیان کرده و ما آنها را به ترتیب ذکر میکنیم:
خطاست؛ زیرا میوهها نر و ماده « علم جدید براي ما کشف کرده که هر میوهاي نر و ماده دارد » درباره آیه نخست این سخن که
صفحه 84 از 345
ندارند، و نر و مادگی در اندام گلهاست نه میوهها. گاهی در یک گل، اندام نر و ماده هر دو وجود دارد و گاهی این اندامها در
دو گل از یک درخت و یا در دو درخت مستقل است و این تلقیح (بارور کردن) نباتی از قدیم معروف بوده و حتی عرب جاهلی
آن را میدانسته و نخلها را تلقیح میکرده است و این معنا بر مفسران قدیم پنهان نبوده است، به همین سبب آیه را بر حسب ظاهر
لغوي آن تفسیر کردهاند و صحیح هم همین است؛ به خصوص پس از ملاحظه آیه دیگري که در آن، توصیف دو باغی که خدا به
این آیه را به هیچ وجه نمیتوان به معنایی که استاد (شاطر) .«1» « فِیهِما مِنْ کُلِّ فاکِهَۀٍ زَوْجانِ » : پرهیزگاران وعده کرده، آمده است
گفته است حمل کرد.
را به معناي عمل تبخیر به وسیله حرارت و باد دانسته، در علم طبیعت معروف است که عمل « تثیر » درباره آیه دوم که در آن واژه
تبخیر در آبها و رطوبتها بر اثر حرارت مرکزي زمین و حرارت آفتاب انجام میگیرد و بادها نقشی در آن ندارند، کسی از
دانشمندان نیز این را نگفته است. دانشمندان از پانصد سال پیش از میلاد مسیح، پیدایش بخارهاي زمینی را که تشکیل دهنده
ابرهاست میشناختند.
کتابهاي طبیعی قدیم شاهد بر این مطلب است و علم جدید آن را کشف نکرده است.
یا میخ گفته « وتد » اهرام است، نمیتوان با او هم عقیده شد؛ زیرا علت اینکه به کوه « اوتاد » در آیه سوم نیز که پنداشته منظور از
میشود، این است که در حفظ زمین از لرزش و تلاشی تأثیر دارد، و آن به ضخامت و صلابت کوه وابسته است؛ و میدانیم که میان
کوهها و بزرگترین هرم از اهرام مصر تناسبی وجود ندارد، چون ارتفاع آن به صد و پنجاه متر و طول قاعده آن به سیصد و سی و
.52 : کجا؛ که ارتفاع آن به هشت هزار و هشتصد متر ( 1) رحمان 55 « هیمالیا » سه متر میرسد؛ و این هرم کجا و رشته کوه
ص: 126
در آمریکاي جنوبی کجا که طول قاعده آنها به هفت هزار « آند » میرسد و قسمت شمال هند را فرا گرفته است؟! یا کوههاي
کیلومتر بالغ میشود و ارتفاع آنها چندین هزار متر است؟ خلاصه اینکه بلندترین هرم با کوچکترین قله از کوههاي زمین مساوي
بر آن صحیح نیست، چون مناسبتی میان آنها وجود ندارد. از این گذشته اهرام مصر، قبور فراعنه مصر « وتد » نیست. بنابراین، اطلاق
است که حدود سه هزار سال از فرعون زمان موسی جلوتر بودند. چگونه آنها را به فرعون زمان موسی نسبت میدهد؟! درباره آیه
چهارم و پنجم، آنچه ذکر کرده، حتمی نیست؛ احتمالی است مانند سایر احتمالات که درباره آیه داده میشود؛ همان گونه که
حضرت علی علیه السّلام فرمود:
ولی این مطلب ربطی به موضوع و مسأله امکان ترجمه به شکلی که احتمالات لفظ؛ مانند متن اصلی باقی ،« القرآن حمّال ذو وجوه »
بماند، ندارد.
به هر حال ترجمه به خودي خود با احتمالاتی که در واژههاي قرآنی داده میشود منافات ندارد، مشروط بر اینکه بر اساسی درست
«1» . صورت گیرد؛ همان گونه که استاد وجدي گفت و دیدیم
علاوه بر اشکالات مذکور برخی از مخالفان ترجمه قرآن، به احادیثی تمسک جستهاند که باید قرآن را (مانند دیگر عبادات چون
اذان، نماز و اذکار حج) به عربی خواند. این احادیث مسلمانان را متعبد به خواندن قرآن به عربی میکنند؛ اگر چه مفهوم آنها را
درك نکنند، ولی دلالتی بر منع ترجمه قرآن ندارند. البته بهتر است هر مسلمانی با یاد گرفتن زبان عربی مفاهیم قرآن را خود به
طور مستقیم درك کند.
فتاوي علما
اشاره
صفحه 85 از 345
دانشمندان پیشین ما- رضوان اللّه علیهم- درباره مسأله ترجمه قرآن به زبانهاي دیگر، بحث مفصلی که در بر گیرنده تمام ابعاد
مسأله باشد نکردهاند، بلکه کلام آنان درباره ترجمه، در بحث از شرایط قرائت در نماز آمده است و از کلماتشان در این بحث
.31 - استفاده میشود که ترجمه اشکالی ندارد. بحث آنان در این است که آیا ( 1) ر. ك: الادلۀ العلمیه، ص 35
ص: 127
میتوان به جاي سوره فاتحه، ترجمه آن را در نماز خواند یا نه؟ و این یک بحث ثانوي است که در آن، اصل مشروعیت ترجمه
مسلم دانسته شده است.
شخصیتهاي فاضل و ادیب مسلمان در طول تاریخ، همه یا بخشی از آیات قرآن را ترجمه و آن را به کسانی که عربی
و این کار در معرض دید فقهاي اسلام بوده و از آن جلوگیري نکردهاند. این نشان میدهد که «1» ، نمیدانستهاند عرضه نمودهاند
آنان ترجمه قرآن را به خصوص با هدف مزبور جایز میدانستهاند.
در این اواخر فتواهایی درباره جواز ترجمه قرآن صادر شده و کسانی درباره این موضوع مقالاتی نوشتهاند که یا موافق بودهاند و یا
مخالف، ولی فقها بر جواز ترجمه توافق کردهاند، البته با شرایطی که در این زمینه یادآور شدهاند. اینک ما برخی از این نظریهها و
آراء را در اینجا میآوریم:
فتواي کاشف الغطاء
در پاسخ به استفتاي استاد عبد الرحیم محمد علی درباره جواز ترجمه قرآن به زبانهاي بیگانه، دانشمند بزرگ، شیخ محمد حسین
آل کاشف الغطاء رحمه اللّه متن زیر را نگاشته است:
وقتی به این مسأله نگاه میکنیم میبینیم اعجاز قرآن که باعث شگفتی دانشمندان بلکه جهانیان شده، مربوط به دو چیز است: »
1. فصاحت مبانی و الفاظ و بلاغت اسلوب و ترکیبات؛ 2. عظمت معانی و مفاهیمی که در قرآن آمده است، مانند قوانین و مقررات
بلند و شگفتآور و احکام جامعی که براي صلاح بشر مقرر گردیده، از عبادات گرفته تا مسائل اجتماعی؛ یعنی از طهارت تا حدود
و دیات، علاوه بر مسائل اعتقادي که در مورد توحید، نبوت و معاد به صورت مبرهن بیان شده است. خلاصه اینکه قرآن کریم
متکفل اصلاح دنیا و آخرت مردم است؛ به گونهاي که هیچ کتاب آسمانی و هیچ آیینی از آیینهاي پیشین چنین نبوده است.
شک نیست که ترجمه هر قدر هم در زبان دوم قوي و بلیغ باشد، نمیتواند قرآن را در ( 1) در ادامه بحث، نمونههایی از ترجمههاي
قرآن در گذشته را خواهیم آورد.
ص: 128
آن زبان منعکس کند، گرچه مترجم در هر دو زبان عربی و دوم نیرومند و ماهر باشد، ولی ترجمه اگر درست باشد و در آن هیچ
گونه تغییر و تحریفی نباشد، جایز است؛ بلکه براي کسانی که قدرت بر ترجمه دارند، چه به صورت فردي و چه به صورت گروهی،
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّۀٌ یَدْعُونَ إِلَی » : واجب است، چون بهترین راه دعوت به اسلام و تبلیغ دین است و سخن خداوند، آنجا که میفرماید
به آن اشاره دارد؛ و چه خیري مهمتر و بزرگتر از دعوت به اسلام است؟! ترجمه قرآن به زبان فارسی از قدیم رایج بوده «1» « الْخَیْرِ
و از هیچ یک از دانشمندان بزرگ ما منع از آن نقل نشده است؛ و اگر ترجمه قرآن به فارسی جایز باشد، قطعا ترجمه به زبانهاي
دیگر هم جایز خواهد بود. با این بیان نیازي نداریم که به اصل اباحه و مانند آن تمسک کنیم؛ زیرا مسأله واضح، درست و روشنتر
.«2» « از آن است که احتیاج به دلیل یا اصلی داشته باشد
نظر آیت اللّه خویی
صفحه 86 از 345
استاد بزرگوار ما آیت اللّه خویی قدّس سرّه نظر روشنی درباره ترجمه قرآن به زبانهاي دیگر دارد که آن را در پیوست کتاب
ذکر و به اجمال به شرایط اولیه ترجمه نیز اشاره کرده است. سخن ایشان چنین است: « البیان »
خداوند پیامبر خود را براي هدایت مردم فرستاد و او را به وسیله قرآن قوت بخشید. »
در قرآن تمام آنچه بشر را به سعادت و کمال میرساند، وجود دارد. و این لطفی از جانب خداست که به گروه خاصی تعلق ندارد،
بلکه تمام بشر را در بر میگیرد. حکمت بالغه خدا خواسته است که قرآن عظیم با زبان قوم پیامبر بر او نازل شود با اینکه تعالیم آن
همگانی و هدایتش فراگیر است از این رو لازم است تمام مردم قرآن را بفهمند تا از هدایت آن برخوردار شوند و شک نیست که
ترجمه آن به این هدف کمک میکند. باید در ترجمه مهارت و احاطه کامل بر زبانی که قرآن از آن به زبان دیگر ترجمه میشود
(زبان عربی) موجود باشد؛ چون ترجمه هر قدر هم که قوي باشد، مزایاي بلاغتی را که قرآن بدان امتیاز یافته، نخواهد داشت؛
اصولا این مطلب در هر کلامی جریان دارد؛ زیرا چه بسا ترجمه متن، به خلاف معناي مراد در متن اصلی، کشیده شود. بنابراین در
.104 : ترجمه قرآن ( 1) آل عمران 3
. 2) عبد الرحیم محمد علی، القرآن و الترجمه، ص 3 و 4 )
ص: 129
باید نخست قرآن فهمیده شود. فهم قرآن در سه چیز خلاصه میشود:
1. ظهور لفظی، که عرب فصیح آن را میفهمد؛ 2. حکم عقل فطري؛ 3. آنچه از معصومین در تفسیر آن آمده است.
این امور، مستلزم احاطه کامل مترجم است تا بتواند معناي قرآن را به زبان دیگر منتقل نماید. اما آراء شخصیاي که برخی از
مفسران در تفاسیر خود دارند و با این معیارها سازگار نیست، از باب تفسیر به رأي و از درجه اعتبار ساقط است و مترجم نباید در
ترجمه خود به آنها تکیه کند. اگر همه اینها در ترجمه رعایت شود، شایسته است که حقایق قرآن و مفاهیم آن به زبان هر ملتی
انتقال داده شود، چون قرآن براي عموم مردم نازل شده و تعالیم و حقایق قرآن براي همه آنان است و سزاوار نیست که زبان قرآن
.«1» « مانع آنان باشد
فتواي علماي ازهر
نامه استاد دانشگاه ازهر؛
در یک نامه رسمی که شیخ محمد مصطفی المراغی، استاد اسبق دانشگاه ازهر، به نخست وزیر مصر در سال 1355 نوشت، چنین
آمده است:
گروهی در گذشته و حال دست به ترجمه قرآن به دیگر زبانها زدهاند. این مترجمان غالبا به زبان و لغت خویش آشنایی کامل »
دارند، ولی در زبان عربی چندان مهارتی ندارند، بر اصطلاحات و رموز این زبان واقف نیستند و نیز از اصطلاحات اسلامی سر رشته
زیادي ندارند تا بتوانند به طور شایسته مفاهیم قرآنی را درك کنند؛ از این رو در ترجمههاي موجود، نارسایی فراوانی به چشم
میخورد و متأسفانه همین ترجمهها با این عیب و نقصها در دسترس مردم قرار دارد و مردم جز آن، راهی براي رسیدن به مفاهیم
قرآن ندارند و بر همین ترجمههاي ناقص و نارسا، در فهم مطالب اسلامی و تعالیم عالی آن، اعتماد کرده و آن را پذیرفتهاند؛ لذا بر
امت اسلامی عموما و بر مردم مصر خصوصا لازم است، به جهت جایگاه بلندي که در جهان اسلام دارند، به این کار خطیر مبادرت
ورزیده و این نارساییها و کمبودها را از ترجمهها بزدایند و ترجمههاي ( 1) البیان فی تفسیر القرآن، بخش تعلیقات، شماره 5، ص
صفحه 87 از 345
.540 -541
ص: 130
بیعیب و نقص و کاملا رسا در اختیار ملل غیر عرب زبان جهان قرار دهند.
این اقدام اگر به طور جدي انجام شود اثر ژرفی در هدایت گسترده جهانی اسلام خواهد داشت؛ زیرا اساس دعوت به دین اسلام، بر
پایه ارائه حجت روشن و برهان قاطع استوار است و در قرآن، حجج و براهین ساطعه و کوبنده، فراوان وجود دارد که دارندگان
انصاف را وادار به تسلیم میکند و موجب اذعان و گردن نهادن به حق میشود.
فایده دیگر آن براي امتهاي اسلامی است که عربی نمیدانند و براي چیدن میوههاي دین از شاخههاي بلند آن گردن کشیدهاند،
ولی در برابر خود، ترجمههایی را میبینند که آکنده از غلط است. آري، تا هنگامی که ترجمه صحیحی که زیر نظر یک هیأت
دینی شناخته شده در جهان تهیه شده باشد، به آنان ارائه نشود به همین ترجمههاي موجود اعتماد خواهند کرد و آنها را بیانگر وحی
الهی خواهند دانست.
ما معتقدیم که عهد سلطنت ملک فؤاد، که کارهاي مهمی به نفع اسلام و مسلمانان در آن انجام گرفته، براي اقدام به این کار
سزاوار است. خداوند وجود او را براي یاري علم و دین حفظ کند.
لذا پیشنهاد میشود تا هیأت دولت طرحی براي ترجمه قرآن ارائه دهد و این کار به صورت رسمی به دست با کفایت علماي ازهر و
.« با کمک و مساعدت وزارت معارف و پشتوانه مالی هیأت دولت به انجام برسد. خواهشمندم در این باره تأمل فرمایید
در این رابطه نامه رسمی دیگري از وزیر معارف مصر به نخست وزیر نوشته شد و نامه استاد دانشگاه ازهر مورد تأیید قرار گرفت تا
«1» . به طور مؤکد به خواسته او جامه عمل پوشانده شود
فتواي علماي ازهر؛ استفتایی در مورد ترجمه قرآن به زبانهاي دیگر به علماي ازهر تقدیم شد که در آن شرایط لازم ترجمه صحیح
قید شده بود. پاسخ استفتا صریحا فتوا به جواز بود. اینک نص استفتا و پاسخ آن:
آقایان علما و صاحبان فضیلت، درباره پرسش زیر، پس از ملاحظه مقدمات درج شده نظر خودتان را بفرمایید. »
1. شکی نیست که قرآن کریم نام کتابی است داراي نظم و اسلوب خاص که بر پیامبر اسلام و به زبان عربی نازل شده است و نیز
.35 - جاي شبهه نیست در اینکه اگر معانی قرآن ( 1) ر. ك: شیخ محمد سلیمان، حدث الاحداث، ص 33
ص: 131
درست فهمیده و به زبان دیگر ترجمه شود، این ترجمه، قرآن نخواهد بود؛ بلکه صرفا ترجمه است و همانند تفسیر، توضیحی بیش
نیست.
2. نیز جاي اختلاف نیست که ترجمه تحت اللفظی، به گونهاي که با معانی، خصوصیات، نظم و اسلوب موجود در قرآن موافق
باشد، امکانپذیر نیست.
3. مردم خود ترجمههایی براي قرآن ارائه و در دسترس همگان قرار میدهند که حاوي اشتباهات و غلطهاي بسیار است و برخی
مسلمانان از زبان عربی آگاهی ندارند، افراد غیر آشنا به زبان عربی همین ترجمهها را مورد اعتماد قرار دادهاند و حتی برخی علماي
غیر مسلمان که خواستهاند بر مفاهیم اسلامی واقف شوند، از همین ترجمهها استفاده کردهاند.
4. این اندیشه قوت گرفته است که بر پایه زیر، ترجمه استواري انجام گیرد:
لازم است فهم معانی قرآن، به وسیله بهترین دانشمندان ازهر انجام شود و پس از مراجعه به آراي سلف و بزرگان مفسران این معانی
در عباراتی دقیق و محدود پیاده شود، سپس به دیگر زبانها انتقال یابد و انتقال دهندگان باید افرادي باشند که از لحاظ قدرت
علمی و احاطه، مورد اطمینان باشند تا بتوانند در کمال امانت و اخلاص، این معانی را به دیگر زبانها برگردانند، به گونهاي که
صفحه 88 از 345
ترجمه به خوبی معناي آن عبارات عربی را که علما نوشتهاند، برساند.
اقدام به این کار تحت چنین شرایطی شرعا جایز است یا نه؟
البته توضیح داده میشود که این ترجمه است و خود قرآن نیست و هیچ گونه ویژگیهاي قرآن را ندارد و نیز تمامی آنچه علما از
.«... قرآن فهمیدهاند، نیست. این ترجمه در جنب اصل قرار داده خواهد شد؛ یعنی ترجمه به تنهایی منتشر نخواهد شد
متن پاسخ علما به قرار زیر است:
سپاس خداي را و صلوات و سلام بر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از تمام آنچه در این استفتا آمده بود آگاهی یافتیم و »
.« میگوییم: اقدام بر ترجمه به صورتی که به تفصیل ذکر شده، شرعا جایز است و خداوند سبحان بهتر میداند
این پاسخ را علماي ازهر امضا کردند که نام آنان به قرار زیر است:
1. محمود دنیاوي، رییس انجمن علمی طنطا و عضو جمعیت کبار العلماء.
2. عبد المجید لبّان، رئیس دانشکده اصول دین و عضو جمعیت کبار العلماء.
3. ابراهیم حمروش، رئیس دانشکده زبان عربی و عضو جمعیت کبار العلماء.
ص: 132
4. محمد مأمون شناوي، رئیس دانشکده شریعت و عضو جمعیت کبار العلماء.
5. عبد المجید سلیم، مفتی سرزمین مصر و عضو جمعیت کبار العلماء.
6. محمد عبد اللطیف فحّام، وکیل دانشگاه ازهر و عضو جمعیت کبار العلماء.
7. دسوقی عبد اللّه بدري، عضو جمعیت کبار العلماء.
8. احمد دلبشانی، عضو جمعیت کبار العلماء.
9. یوسف دجوي، عضو جمعیت کبار العلماء.
10 . محمد سبیع ذهبی، شیخ حنابله و عضو جمعیت کبار العلماء.
11 . عبد الرحمان قراعۀ، عضو جمعیت کبار العلماء.
12 . احمد نصر، عضو جمعیت کبار العلماء.
13 . محمد شافعی ظواهري، عضو جمعیت کبار العلماء.
14 . عبد الرحمان علیش حنفی، عضو جمعیت کبار العلماء.
به دنبال فتواي مزبور، محمد مصطفی المراغی، رئیس دانشگاه ازهر، موافقت خود را با این پاسخ اعلام نمود. متن نوشته او چنین
است:
بسم اللّه الرحمان الرحیم. این پرسش را به آقایان افاضل، اعضاي جمعیت کبار العلماء، ارائه نمودم و من با آنچه آنان رأي دادهاند
موافقم.
رئیس جمعیت کبار العلماء محمد مصطفی المراغی
تصمیم هیأت وزیران مصر؛
هیأت وزیران مصر با این طرح موافقت نمود و ده هزار جنیه مصري در بودجه سال بعد براي آن در نظر گرفت تا بخشی از آن به
و بخشی نیز به چاپ خانه امیریه پرداخته شود. این طرح از نظر قانونی رسمیت « ازهر » وزارت آموزش و پرورش و بخشی به دانشگاه
صفحه 89 از 345
یافت و آیین نامههاي اجرایی آن، هم از نظر علمی و هم از نظر رسمی، تنظیم گردید. تصمیم هیأت وزیران مصر چنین بود:
پس از آگاهی از نامه استاد دانشگاه ازهر، و نامه جناب وزیر آموزش و پرورش در مورد ترجمه معانی قرآن کریم و با اطلاع »
مجلس وزرا از دشواري این کار، براي جلوگیري از زیانهاي ترجمههایی که تا کنون منتشر شده است، هیأت وزیران در جلسهاي
که در تاریخ 12 آوریل 1936 میلادي تشکیل گردید، موافقت کرد که معانی قرآن کریم
ص: 133
به صورت رسمی ترجمه شود و اساتید دانشگاه ازهر با کمک وزارت آموزش و پرورش به آن اقدام نمایند. این تصمیم بر اساس
.«1» « و اساتید دانشکده شریعت گرفته شد « کبار العلماء » فتواي جمعیت
تلاش براي عملی نشدن این تصمیم؛
به دنبال این تصمیم، گروه مخالف به رهبري شیخ محمد سلیمان، نایب رئیس دادگاه شرعی عالی تشکیل شد و با این طرح به
کبار » شدت مخالف کرد و شخصیتهاي بزرگی مانند شیخ محمد احمدي ظواهري، رئیس سابق دانشگاه ازهر و عضو جمعیت
به آنان پیوستند. « العلماء
او در جلسهاي که جمعیت علما براي بررسی این طرح تشکیل داده بود شرکت نکرد. از این گذشته نامهاي براي علی ماهر پاشا،
نخست وزیر سابق، فرستاد تا او را به مخالفت با این طرح وادار سازد.
مخالفان این طرح گرد هم آمده، و براي این منظور گروه مقاومت تشکیل دادند و مقالاتی منتشر ساختند و طوماري را در بازارها
گرداندند و از مردم خواستند که آن را امضا کنند و جمعیتی بالغ بر هزاران نفر آن را امضا کردند؛ سپس آن را به مجلس شورا
فرستادند. گروه زیادي از علما نیز که پیشاپیش آنان شیخ موسی غراوي، رئیس سابق دادگاه شرعی عالی، و تنی چند از قضات و
رؤساي دادگاههاي شرعی بودند، بر ضد این طرح فتوا دادند و آن را به مجلس فرستادند.
در مجلس، حزبی به ریاست شیخ عباس جمل، وکیل رسمی، تشکیل شد که تعداد زیادي از نمایندگان و اساتید در آن شرکت
داشتند. آنان در برابر این طرح مبارزه میکردند و اصرار داشتند تا بودجه تعیین شده براي ترجمه قرآن حذف شود. از سوي دیگر،
گروهی از مردم شام و فلسطین و عراق نامههایی خطاب به نحاس پاشا، نخست وزیر فرستادند و با اصرار تمام از او خواستند که مانع
ترجمه قرآن شود و در این درخواست او را به ایمان و عقیدهاي که در دل دارد و به نام قرآن و دین سوگند دادند.
نتیجه این فریادهاي مخالف آن شد که طرح مزبور انجام نگرفت و متوقف شد.
. پس از آن، نحاس پاشا به صورت ظاهري، مشکل را حل کرد و دستور داد تفسیر ( 1) حدث الاحداث، ص 40
ص: 134
جدیدي از قرآن را ترجمه کنند، بی آنکه خود قرآن ترجمه شود. و بدین گونه سعی کرد به ظاهر هر دو طرف را قانع سازد و خود
را از معرکه به در برد و با این ظاهر سازي کار پایان پذیرفت. متأسفانه کار مهمی که میتوانست راه گسترش تعالیم اسلامی را
«1» . بگشاید، با کوته نظري گروهی تعطیل شد
احکام فقهی متن ترجمه قرآن
یکی از بحثهایی که درباره ترجمه قرآن مطرح است، این است که آیا ترجمه قرآن، حکم خود قرآن را دارد و تمام آثار و احکام
قرآن بر آن جاري است، یا ترجمه غیر از قرآن است و احکام قرآن بر آن جاري نمیشود؟ نظر شرع در این باره چیست و فقها
صفحه 90 از 345
درباره این مسأله چه گفتهاند؟
تردیدي نیست که هدف از ترجمه، رساندن مفاهیم قرآن و روشن ساختن محتواي این کتاب آسمانی جاوید به زبانهاي دیگر و
براي امتهاي دیگر است، تا آنان به تعالیم قرآن و آداب و احکام اسلام نزدیک شوند؛ و این کار اگر یکی از ضرورتهاي تبلیغی
اسلام نباشد، دستکم بیاشکال است؛ مشروط بر اینکه ترجمه قرآن را قرآن حساب نکنند، بلکه آن را فقط ترجمهاي محض
قلمداد کنند که احکام خاص قرآن بر آن جاري نمیشود و همچون تفسیري که تا حد امکان به ایجاز و اختصار نوشته شده است.
یعنی قرآن را به زبان عربی یاد بگیرید، « تعلّموا القرآن بعربیّته » : اما حدیثی که از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که فرمود
براي تشویق مردم به یاد گرفتن زبان عربی است؛ چون عبادات اسلام به زبان عربی است و بر هر مسلمانی لازم است که تا حد
امکان آن را به طور صحیح یاد بگیرد.
یعنی زبان و آداب لغت عرب را ؛« تعلموا العربیّۀ، فانّها کلام اللّه الّذي کلّم به خلقه و نطق به للماضین » : امام صادق علیه السّلام فرمود
یاد بگیرید چون آن کلام خداست که به وسیله آن با مردم سخن گفته و با پیشینیان نیز با همین زبان سخن گفته است. ( 1) ر. ك:
مجله الرابطۀ العربیۀ المصریه، صفر و ربیع الأول 1355 ، ژوئن 1936 م.
ص: 135
در میان دو تن که از نظر حسب و دین برابرند برترینشان نزد » : از امام جواد علیه السّلام نقل کرده که فرمود «1» ابن فهد حلّی
راوي گفت: .« خداوند ادیبترین آنان است
به خواندن قرآن همان » : پرسیدم: برتري چنین شخصی را در میان مردم در مجالس میدانم؛ برتري او نزد خداوند به چیست؟ فرمود
.« گونه که نازل شده است و به اینکه نیایش او بیغلط باشد؛ چرا که نیایش غلط به سوي خدا بالا نمیرود
آنچه گفتیم در صورتی است که بخواهند خود قرآن را قرائت کنند؛ اما اگر ضرورت، تفسیر یا ترجمه قرآن به زبان غیر عربی را
ایجاب کرد، روایات در صدد نهی از آن نخواهد بود؛ در عین حال، به کسی که قادر بر تلفظ عربی نیست، خواندن به لهجه غیر
شخص عجم از امت من قرآن را با لهجه عجمی میخواند و فرشتگان » : عربی اجازه داده شده است. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله فرمود
.«2» « آن را با لهجه عربی بالا میبرند
به ویژه فقهاي امامیه اتفاق نظر دارند که قرائت در نماز به غیر زبان عربی جایز نیست حتی براي کسی که از سخن گفتن به «3» فقها
لا» زبان عربی ناتوان است و تنها میتواند آیات دیگري از قرآن را به جاي حمد و سوره در قرائت برگزیند یا به گفتن دعا و ذکر
و تسبیح گفتن- حتی الامکان- مشغول گردد، اما تغییر دادن قرائت به زبان فارسی یا هر زبان دیگري هرگز جایز نیست، « اله الا اللّه
مگر به عنوان ذکر مطلق، اگر ذکر گفتن را به غیر زبان عربی در نماز تجویز کنیم که آن هم خالی از اشکال نیست.
براي اینکه آنچه در قرائت خوانده میشود حقیقتا و واقعا قرآن باشد، باید عین همان ماهیت نازل شده از » : محقق همدانی میگوید
سوي خداوند بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله از نظر ماده و صورت خوانده شود. خداوند قرآن را به زبان عربی نازل کرده است.
بنابراین ایجاد دگرگونی در صورت آن، که همان هیأت معتبر در زبان عربی بر حسب وضع لغوي است، مانند ایجاد تغیر در ماده
. 1) عدة الداعی، ص 18 ) .«4» « آن، مانع از آن است که بگوییم: این هیأت تغییر یافته همان ماهیت اولیه است
. 2) وسائل الشیعه، ج 6، ص 221 )
3) به جز ابو حنیفه و کسانی که با او هم نظرند چنان که خواهد آمد. )
. 4) ر. ك: مصباح الفقیه، کتاب الصلاه، ص 273 )
ص: 136
قطعا براي نمازگزار کافی نیست که در حال اختیار و تمکن به جاي سوره حمد، ترجمه آن را- حتی به خود » : وي در ادامه میگوید
صفحه 91 از 345
عربی تا چه رسد به فارسی- بخواند؛ زیرا ترجمه سوره حمد عین سوره حمد- که امر خدا به قرائت آن تعلق گرفته است- نیست تا
.«1» « خواندن آن جایز باشد
اقوي آن است که در حالت ناتوانی از خواندن سوره حمد و عجز از » : او درباره کسی که نمیتواند به عربی تلفظ کند میگوید
انتخاب آیات دیگري از قرآن یا تسبیح و تهلیل به جاي آن، باز هم ترجمه چون ترجمه است معتبر نیست، زیرا ترجمه، نه خود قرآن
است و نه میسور آن؛ زیرا الفاظ قرآن در قرآن بودن آن دخیل است؛ البته، بنابراین مبنا که در موقع عجز از خواندن مقداري از
قرآن و نیز عجز از تسبیح و تحمید و تهلیل، مطلق ذکر را جایز بدانیم، میتوان ترجمه سوره حمد و امثال آن را در نماز خواند، ولی
نه به عنوان ترجمه قرآن، بلکه به این عنوان که از مصادیق مطلق ذکر است. البته در همین صورت هم خواندن ترجمه آن بخش از
آیات که از قبیل قصههاي قرآن است به هیچ عنوان جایز نیست؛ بلکه اصلا خواندن آنها جایز نیست؛ زیرا از قبیل سخن گفتن در
.«2» « نماز است که موجب بطلان نماز میگردد
فقها همواره به این مسائل فتوا دادهاند:
1. هر کس قرائت سوره حمد را نمیداند واجب است یاد بگیرد.
2. بر هر کس یاد گرفتن سوره حمد مشکل است، به جاي آن، آنچه از دیگر آیات قرآن برایش میسر است بخواند.
3. کسی که چنین امکانی هم براي او میسر نیست، به جاي سوره حمد مقداري از اذکار و ادعیه را که به اندازه سوره حمد باشد
به شرط آنکه به عربی تلفظ کند. «3» ، بخواند
4. اگر بر ترجمه، عنوان ذکر یا دعا صدق نمیکند، خواندن آن قطعا جایز نیست.
. 5. اگر ترجمه از قبیل دعا و ذکر باشد در درجه سوم و آن هم بنابراین مبنا که ( 1) همان، ص 277
. 2) همان، ص 282 )
. 3) وسائل الشیعه، ج 6، ص 42 )
ص: 137
خواندن دعا را به غیر عربی در نماز جایز بشماریم، خواندن ترجمه جایز خواهد بود- که میان فقها محل اختلاف است-.
فقهاي امامیه بر اینکه ترجمه قرآن، قرآن نیست اتفاق نظر دارند. این حکم که ترجمه، قرآن نیست در میان علماي ما چه در گذشته
و چه هم اکنون مورد اجماع است، اما در میان مذاهب دیگر، ابو حنیفه معتقد است که ترجمه قرآن را به جاي قرآن میتوان خواند،
خواه خواننده قدرت تکلم به عربی داشته باشد یا نداشته باشد. او استدلال میکند که آنچه خواندن آن در نماز واجب است همان
وَ إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ » : حقیقت قرآن و معناي آن است که بر قلب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نازل شده است، چون خداوند میفرماید
همانا این «2» إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولی صُ حُفِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی » : و میفرماید « همانا قرآن در نوشتههاي اولین است «1» ؛ الْأَوَّلِینَ
به قرآن برمیگردد، و معلوم « إنّ هذا » و اشاره در « إنّه » روشن است که ضمیر در .« در صحف نخستین است، صحف ابراهیم و موسی
وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ » : است که آنچه در این صحف بوده چیزي جز معانی قرآن نبوده است. دیگر اینکه خداوند میفرماید
و هر قومی « این قرآن به من وحی شده تا به وسیله آن شما و هر کسی را [که پیام به او برسد] هشدار دهم «3» ؛ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ
«4» . تنها با زبان خودشان بیم داده میشوند
سرخسی بر استدلال ابو حنیفه این روایت را نیز افزوده است که فارسی زبانان به سلمان فارسی نامه نوشتند و از او خواستند سوره
«5» . فاتحه را براي آنان به فارسی بنویسد؛ و آنان همان را در نماز خود میخواندند تا زبانشان به عربی روان گشت
ولی دو شاگرد نزدیک او (ابو یوسف و محمد) قرائت ترجمه قرآن را در نماز تنها براي کسی که از خواندن عربی عاجز است جایز
.196 : میدانستند و براي کسی که قدرت ( 1) شعراء 26
صفحه 92 از 345
. 18 و 19 : 2) اعلی 87 )
.19 : 3) انعام 6 )
. 4) ر. ك: ابن قدامه، المغنی، ج 1، ص 526 . عاملی، مدارك الاحکام، ج 3، ص 341 . مراغی، رساله ترجمۀ القرآن، ص 9 )
او نوشت: بسم اللّه الرحمان الرحیم، به » : 5) سرخسی، المبسوط، ج 1، ص 37 . در روایت تاج الشریعه حنفی این زیادت آمده است )
و پس از آنکه آن را نوشت به پیامبر نشان داد. تاج الشریعه، حاشیه الهدایۀ، ج 1، ص 86 . شواخ، معجم «... نام یزدان بخشاونده
. مصنفات القرآن، ج 2، ص 12
ص: 138
صادر کرده همین گونه « ترانسفال » قرائت به عربی دارد جایز نمیدانستند. شیخ محمد بخیت، مفتی مصر نیز در فتوایی که براي مردم
فتوا داده است. او میگوید:
به زبانی غیر از زبان عربی براي کسی که از عربی ناتوان است، جایز است، مشروط بر اینکه به لفظ و معنا « قرآن » قرائت و کتابت »
قرآن را در نماز خود به فارسی میخواند، چون زبانش به عربی «1» خللی وارد نشود؛ چرا که تاج المحدثین حسن بصري
.« نمیگردید
«2» . فرستاد و در همان زمان در مجله المنار چاپ شد « ترانسفال » این نوشته را در سال 1903 م براي مسلمانان
بقیه مذاهب در اینکه ترجمه را نمیتوان در نماز خواند، با شیعه امامیه موافقت دارند و از نظر آنان خواندن فاتحه به زبان غیر عربی
«3» . در هیچ حالی جایز نیست
شیخ محمد مصطفی المراغی، استاد دانشگاه ازهر، در سال 1932 م فتوا داده که این کار براي کسی که از قرائت عربی عاجز است،
جایز میباشد. او در رسالهاي که در این باره نوشته است میگوید:
من از بحث در این مسأله به این نتیجه میرسم که رأي قاضیخان و دیگر فقیهان پیرو او ترجیح دارد؛ که همانا وجوب قرائت »
.« ترجمه قرآن در نماز است براي کسی که از قرائت عربی آن عاجز است
دلیل مانعان این است که میگویند: ترجمه قرآن، قرآن نیست و کلام » : میگوید « الفتح » هم او در مقام رد مانعان از جمله صاحب
بشر است؛ بنابراین نماز را باطل میکند ... این استدلال صحیح نیست؛ زیرا ترجمه گرچه غیر از قرآن است، به هر حال معانی کلام
خدا را در بر دارد و معانی کلام خدا، کلام بشر نیست ... راستی شگفتآور است که معانی قرآن را از جنس کلام بشر بدانند؛ آن
.«4» «! هم تنها بدین سبب که لباسی جز لباس عربی پوشیده است؛ گویا این لباس، همه چیز است
سید محمد عاملی در شرح کلام محقق حلی مبنی بر اینکه ترجمه قرآن براي ( 1) خواهیم گفت که شخص مزبور حبیب العجمی،
شاگرد حسن بصري است نه خود او.
. 2) فرید وجدي، الادلۀ العلمیۀ علی جواز ترجمه معانی القرآن، ص 61 )
. 3) ر. ك: الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 1، ص 230 )
. 4) مراغی، بحث فی ترجمۀ القرآن الکریم و احکامها، ص 32 )
ص: 139
این حکم به اجماع علماي ما ثابت است و بیشتر علماي مذاهب دیگر در این مسأله با ما » : نمازگزار کفایت نمیکند میگوید
دیگر اینکه ترجمه با متن ترجمه شده مغایرت دارد و گرنه ترجمه .«1» « إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیا » : موافقاند، چون خداوند فرموده است
.«2» « شعر نیز شعر میبود
آمده است؛ منظور از این تعبیرات این است که وصف « صحف اولی » و « زبر اوّلین » و اما درباره استدلال ابو حنیفه به اینکه قرآن در
صفحه 93 از 345
قرآن در آنها آمده و نه خود قرآن.
یعنی ذکر قرآن و خبر آن در کتابهاي پیشینیان بر وجه بشارت به آمدن قرآن و محمد صلّی اللّه علیه و آله » : طبرسی میگوید
« صحف اولی » و نیز در ذیل آیه مربوط به -«3» . آمده است، نه اینکه قرآن بر غیر محمد صلّی اللّه علیه و آله نازل شده باشد
میگوید:- یعنی آنچه گفته شد، مانند رستگاري کسی که نفس خویش را تزکیه میکند و بقیه مطالبی که در این چهار آیه بیان
شده، در کتابهاي نخستین هم آمده است و در آنها هم گفته شده که نمازگزار و تزکیه کننده نفس خود، رستگار میشود؛ و
پس مقصود از این تعبیرات آن نیست .«4» « اینکه مردم، دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند؛ در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است
که خود قرآن در این کتابها آمده است تا از آن فهمیده شود که ذکر معانی همان ذکر خود قرآن است.
لازم نیست بیم دادن با قرآن، با عین الفاظ آن باشد؛ زیرا با روشن ساختن معناي » : گفته است «5» سید محمد عاملی در ذیل آیه بلاغ
مقصود وي این .«6» « قرآن نیز درست است گفته شود که به وسیله قرآن انذار شده است، ولی این با مسأله مورد بحث فرق دارد
تفاوت وجود دارد. در جمله « این قرآن را قرائت کن » و « با این قرآن بیم بده و انذار کن » : است که میان این دو مسأله که بگوییم
اول لازم نیست که عین قرآن براي مردم نقل شود، بلکه کافی است آنان را با وعد و وعیدي که از قرآن استفاده میشود بیم داد،
.2 : ولی در جمله دوم تلاوت عین قرآن، لازم است؛ همان گونه که در نماز خوانده میشود. ( 1) یوسف 12
. 2) مدارك الاحکام فی شرح شرایع الاسلام، ج 3، ص 341 )
. 3) مجمع البیان، ج 7، ص 204 )
. 4) همان، ج 10 ، ص 476 )
.19 : 5) انعام 6 )
. 6) مدارك الاحکام، ج 3، ص 341 )
ص: 140
هر کس که به عمد سوره فاتحه و یا بخشی از آن و یا قسمتی از قرآن را در نماز خود به صورت ترجمه شده به » : ابن حزم میگوید
غیر عربی یا با الفاظ عربی که غیر از الفاظی باشد که خداوند آنها را نازل کرده است بخواند، یا کلمهاي از قرآن را پس و پیش
و غیر عربی، عربی نیست، پس قرآن هم نیست. «1» « قُرْآناً عَرَبِیا » : کند، نمازش باطل و خودش فاسق است، چون خدا فرموده است
یُحَرِّفُونَ » : تغییر دادن ترتیب قرآن، تحریف کلام خداست و خدا کسانی را که چنین کنند مورد نکوهش قرار داده و فرموده است
.«2» « الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ
.«3» « وَ إِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ » : ابو حنیفه گفته است که نماز چنین شخصی درست است؛ و مقلدان او به این آیه استدلال کردهاند
میگوید: در این آیه دلیلی بر مدعاي آنان نیست، چون قرآنی که بر پیامبر نازل شده، بر پیشینیان نازل نشده و در «4» علی
کتابهاي آنان تنها ذکر قرآن و اعتراف به مقام آن آمده است؛ اگر بر غیر پیامبر اسلام نیز نازل شده بود، دیگر براي او معجزه و
فضیلتی نبود و این سخن را هیچ مسلمانی نمیگوید؛ و کسی که زبان عربی را نمیداند، باید خدا را با زبان خودش یاد کند، چون
ولی براي او روا نیست که سوره فاتحه و یا چیز دیگري از قرآن را به صورت ،«5» « لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها » : خدا فرموده است
ترجمه بخواند با این پندار که این همان چیزي است که قرائت آن بر او واجب شده است؛ زیرا همان گونه که گفتیم، این غیر از آن
.«6» « چیزي است که بر او واجب شده و در این صورت چیزي را ناروا به خدا نسبت داده است
نیز، حسن بصري با شاگردش اشتباه شده است؛ زیرا آن کسی که نماز را به فارسی « ترانسفال » در فتواي شیخ محمد بخیت به اهل
قرآن را به خاطر داشتن عذري مانند » : آمده است « مسلّم الثبوت » میخوانده، حبیب عجمی از اصحاب حسن بصري بوده. در شرح
.2 : عدم آشنایی با زبان عربی و یا روان نبودن زبان به عربی، ( 1) یوسف 12
صفحه 94 از 345
.13 : 2) مائده 5 )
.196 : 3) شعراء 26 )
.( 4) ابن حزم از این نام، خودش را اراده کرده است، چون نامش علی بن احمد بن سعید بن حزم بود (متوفاي 456 )
.286 : 5) بقره 2 )
6) ابن حزم، المحلی، ج 3، ص 254 ، مسأله 367 از کتاب الصلاه. )
ص: 141
میتوان به فارسی خواند. من از بعضی افراد موثق شنیدهام که تاج العرفاء و الاولیاء حبیب عجمی، از اصحاب تاج المحدثین و امام
.«1» « المجتهدین حسن بصري، قرآن را در نماز به زبان فارسی میخواند، چون زبانش به عربی روان نبود
و اما درباره حدیث ترجمه سوره فاتحه به دست سلمان و قرائت فارسی زبانان از آن در نمازشان، باید گفت که مستند موثقی براي
آن پیدا نکردیم، تنها سرخسی آن را به صورت مرسل از ابو حنیفه نقل کرده و مصدر آن معلوم نیست؛ بر فرض ثبوت این حدیث،
شاید ترجمه نه براي قرائت در نماز، بلکه براي آگاهی از معانی آن بوده است.
ترجمه قرآن یک رسالت است
اشاره
پس از آنکه روشن شد ترجمه قرآن به صورت آزاد و به گونهاي که معانی قرآن را به طور کامل برساند، جایز است، اکنون
میگوییم: ترجمه قرآن به زبانهاي دیگر به چند دلیل یکی از ضرورتهاي دینی و یک وظیفه اسلامی همگانی به نحو واجب
کفایی است و هر مسلمانی که رسالت الهی را در وجود خود احساس میکند، وظیفه دارد به این مسأله که با اساس اسلام ارتباط
دارد و هدف از آن نشر اسلام در جهان است، اهمیت بدهد:
دلیل اول؛ قرآن کتاب دعوت است
این بیانی است براي «2» ؛ هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ وَ هُديً وَ مَوْعِظَۀٌ لِلْمُتَّقِینَ » : و باید این دعوت به همه انسانها ابلاغ شود و آن را درك کنند
.« عموم مردم و هدایت و اندرزي است براي پرهیزگاران
دلیل دوم؛ اسلام دین اختصاصی نیست
و همه ملتها حق گرویدن به آن را دارند و ملتی را بر ملتی فضیلت نیست تا حق تقدم داشته باشد. قرآن که کتاب راهنمایی و
و ما تو را «3» ؛ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا کَافَّۀً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً » : دعوت به اسلام است؛ نسبت به همه مردم و همه ملل جهان یکسان است
1) مراغی، بحث فی ترجمۀ ) .« جز براي همه مردم نفرستادیم تا [آن را با پاداشهاي الهی بشارت دهی و [از عذاب الهی بترسانی
. القرآن الکریم، ص 17
.138 : 2) آل عمران 3 )
.28 : 3) سبأ 34 )
ص: 142
صفحه 95 از 345
زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بندهاش نازل کرد «1» ؛ تَبارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً »
.« تا بیم دهنده جهانیان باشد
دلیل سوم؛ بر عهده هر مسلمان است تا نداي اسلام را به گوش جهانیان برساند
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّۀٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ » : و رسالتی را که قرآن بر عهده او گذارده است، ایفا کند
و باید از میان شما گروهی [مردم را] به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتیها «2» ؛ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
«3» ؛ وَ کَ ذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّۀً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَ هِیداً » .« باز دارند، و آنان همان رستگارانند
همان گونه [که قبله شما، یک قبله میانه است شما را نیز امت میانهاي قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر هم بر شما گواه
و ما این ذکر [قرآن را بر تو نازل کردیم تا آنچه به «4» ؛ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ » .« است
.« سوي مردم نازل شده است، براي آنان روشن کنی، شاید اندیشه کنند
دلیل چهارم؛ غرض از فرستادن قرآن، تبیین و روشن ساختن آن براي جهانیان است
، نه اینکه صرفا تلاوت آن کنند و در اختیار گروهی خاص (مخاطبین اولیه که عرب بودند) باشد. قرآن براي همه است و همه کس
وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ » : باید بتواند آن را درك کند و در اختیار داشته باشد. خداوند از زبان پیامبرش میفرماید
إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ » .« این قرآن بر من وحی شد تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنان میرسد، بیم دهم «5» ؛ بَلَغَ
کسانی که دلایل روشن و وسیله هدایتی «6» ؛ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدي مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ
را که نازل کردهایم بعد از آنکه در کتاب براي مردم بیان نمودیم، کتمان کنند، خدا آنان را لعنت میکند و همه لعنت کنندگان نیز
.« آنان را لعن میکنند
حقیقت این است که قرآن مقاصد والا و مطالب ارزشمندي در بردارد و هدفهاي جهانی بزرگی را دنبال میکند و باید این
.1 : هدفها نشر داده شود و به ( 1) فرقان 25
.104 : 2) آل عمران 3 )
.143 : 3) بقره 2 )
.44 : 4) نحل 16 )
.19 : 5) انعام 6 )
.159 : 6) بقره 2 )
ص: 143
جهانیان ابلاغ گردد؛ این کار صورت نمیگیرد مگر اینکه نشر قرآن فراگیر شود و به همه جهانیان عرضه گردد؛ و این نیز جز با
ترجمه قرآن به تمام زبانهاي زنده دنیا امکانپذیر نیست. اگر امت اسلامی به این مهم عمل نکند و از انجام وظیفه دینی لازم خود
سر باز زند و از نشر پیام خدا در پهناي زمین کوتاهی کند، خداوند به زودي ملت دیگري را جایگزین او خواهد کرد که مانند او
اگر روي برتابید جاي شما را به مردمی غیر از شما خواهد «1» ؛ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ » : نخواهد بود
.« داد که مانند شما نخواهند بود
سابقه ترجمه در اسلام
صفحه 96 از 345
اشاره
پیشینیان ترجمه معانی قرآن را براي اقوامی که تازه مسلمان شده بودند جایز میدانستند. براي آنان که سابقهاي در زبان عربی
نداشتند، آیه قرآن همراه با ترجمه آن عرضه میشد تا معانی قرآن و مقاصد و تعالیم ارزنده آن به مردم فهمانده شود.
شک نیست که در نخستین هجرت مسلمانان به حبشه که آیاتی از قرآن کریم براي حاضران در مجلس نجاشی با حضور وزرا و
اعیان دولت خوانده شد، آیات به زبان حبشی (امهري) ترجمه گردید، چون حاضران زبان عربی نمیدانستند.
من معتقدم که جعفر بن ابی طالب زبان حبشی را میدانسته است و همو بود که آیاتی را از » : صدر الافاضل در این زمینه میگوید
.«2» « سوره مریم تلاوت و ترجمه کرد
هنگامی که از عبد اللّه بن عمر بن عبد العزیز، نماینده دولت اسلامی در آن سامان، « رور » امیر منطقه « راجه رائک مهروق » همچنین
در سال 230 خواست که قرآن را براي او تفسیر کند؛ یعنی به زبان هندي ترجمه نماید، این کار توسط نویسندهاي توانا صورت
قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ، قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ » به تفسیر سوره یاسین رسیدم؛ وقتی آیه » : پذیرفت. مترجم میگوید
.38 : را خواندم و آن را براي او به زبان سانسکریت ترجمه کردم، از تخت ( 1) محمد 47 «3» « وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ
. 2) نقل از مقاله او در مجله التوحید الاسلامی، سال دوم، شماره 9، ص 216 )
.78 -79 : 3) یس 36 )
ص: 144
به زمین فرو افتاد و گونه خود را روي زمین که نمناك بود نهاد؛ به طوري که گونهاش خیس شد و در حالی که گریه میکرد
گفت: این همان خداي معبود است که هیچ چیزي همانند او نیست. او مخفیانه مسلمان شده بود و در یک اتاق، پنهانی خدا را
.«1» « عبادت میکرد
«2» . حدیثی را که مشتمل بود بر ترجمه سوره حمد توسط سلمان فارسی به درخواست مسلمانان فارسی زبان یمن، ملاحظه کردید
همچنین مبلغان اسلام و دانشمندان اسلامی، بعضی از سورهها و آیات قرآنی را به زبانهاي دیگر ترجمه کردند؛ این کار با هدف
تفهیم معانی آنها به ملتهاي دیگري که مسلمان شده بودند و عربی نمیدانستند، صورت میپذیرفت.
مهمترین گروه علمی که قرآن را همراه با یک تفسیر بزرگ ترجمه کردند، علماي ماوراء النهر (در شرق ایران) در قرن چهارم
350 ) بدین کار همت گماشتند؛ هنگامی که تفسیر بزرگ - هجري بودند که به درخواست سلطان منصور بن نوح سامانی ( 365
جامع البیان ابو جعفر محمد بن جریر طبري (متوفاي 310 ) در چهل جلد بزرگ، براي امیر سامانی فرستاده شده بود. او این تفسیر را
ارج نهاد و بزرگ شمرد و متأسف بود که ملت او نمیتواند از آن استفاده کند؛ از این رو نخست از همه علما و فقهاي ماوراء النهر
(بلخ، بخارا، باب الهند، سمرقند، سپیجاب، فرغانه و ...) درباره مشروعیت ترجمه قرآن استفتا کرد و آنان همگی اجازه دادند. سپس،
از آنان خواست که هر کدام براي این کار آمادگی دارند داوطلب شوند. گروهی از دانشمندان معروف آن دیار گرد هم آمدند و
نخست قرآن، سپس آن تفسیر را به طور کامل ترجمه کردند. از این ترجمه، بیش از ده نسخه در کتابخانههاي دنیا موجود است و
در تهران براي نخستین بار در سال ( 1339 ش) به صورت خوبی چاپ شده است.
در نسخههاي خطی، نخست متن قرآن کریم با شماره آیه، سپس ترجمه آن و بعد ترجمه تفسیر آمده است، ولی در نسخه چاپی،
بزرگ » متن قرآن نیامده و تنها به ترجمه ( 1) مجله التوحید الاسلامی، سال دوم، شماره 9، ص 216 . نیز ر. ك: عجائب الهند، تألیف
که تا سال 339 زنده بوده است. « شهریار
. 2) سرخسی، المبسوط، ج 1، ص 37 )
صفحه 97 از 345
ص: 145
«1» . آیات و سپس ترجمه تفسیر اکتفا شده است که این کار جاي ایراد است و عذر غیر موجه مسؤل چاپ پذیرفته نیست
اکنون به متن مقدمه اصل کتاب (ترجمه عهد سامانی) توجه کنید:
و این کتاب تفسیر بزرگ است از روایت محمد بن جریر الطبري؛ ترجمه کرده به زبان پارسی و دري راه راست، و این کتاب را »
بیاوردند از بغداد؛ چهل مصحف بود. این کتاب نبشته به زبان تازي و به اسنادهاي دراز بود و بیاوردند سوي امیر سعید مظفر ابو
صالح منصور بن نوح بن نصر بن احمد بن اسماعیل ... پس دشخوار آمد بر وي خواندن این کتاب و عبارت کردن آن به زبان
تازي، و چنان خواست که مر این را ترجمه کند به زبان پارسی.
پس علماء ماوراء النهر را گرد کرد و این از ایشان فتوا کرد که روا باشد که ما این کتاب را به زبان پارسی گردانیم. گفتند روا باشد
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ » : خواندن و نبشتن تفسیر قرآن به پارسی مر آن کس را که او تازي نداند، از قول خداي عزّ و جل که گفت
گفت: من هیچ پیغامبري را نفرستادم مگر به زبان قوم او و آن زبانی کایشان دانستند ... و اینجا بدین ناحیت، .«2» « إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ
زبان پارسی است و ملوکان این جانب ملوك عجماند.
پس بفرمود ملک مظفّر ابو صالح تا علماي ماوراء النهر را گرد کردند؛ از شهر بخارا، چون فقیه ابو بکر بن احمد بن حامد و چون
خلیل بن احمد السجستانی و از شهر بلخ، ابو جعفر بن محمد بن علی و از باب الهند، فقیه الحسن بن علی مندوس را و ابو الجهم
خالد بن هانی المتفقه را، و هم از این گونه از شهر سمرقند و از شهر سپیجاب و فرغانه و از هر شهري که بود در ماوراء النهر، و همه
خطها بدادند بر ترجمه این کتاب که این راه راست است.
پس بفرمود امیر سعید ملک مظفر ابو صالح این جماعت علما را تا ایشان از میان خویش هر کدام فاضلتر و عالمتر اختیار کنند تا
.«3» «... این کتاب را ترجمه کنند، پس ترجمه کردند
« راجه رائک مهروق » شاید قدیمیترین ترجمه رسمی قرآن که از سوي حاکمان ترجمه شده، همان ترجمهاي باشد که به درخواست
. از بلاد سند ( 1) ر. ك: مقدمه ناشر، ص 14 « رور » در ایالت
.4 : 2) ابراهیم 14 )
. 3) ترجمه طبري، ص 5 و 6 )
ص: 146
«1» . در سال 230 انجام گرفته است که پیشتر به آن اشاره کردیم
« ماوراء النهر » 462 ) وجود دارد؛ او از علماي -538) «2» ترجمه فارسی دیگري هم از ابو حفص نجم الدین عمر بن محمد نسفی
است و تفسیري لطیف به زبان فارسی دارد؛ ابتدا آیه را ترجمه کرده و سپس هر گاه نیاز بوده با شیوهاي بدیع (موزون و مسجع و با
این تفسیر غیر از تفسیر نسفی معروف نوشته ابو البرکات عبد اللّه بن «3» . کمال ایجاز و ایفا) به شرح و توضیح آن پرداخته است
احمد بن محمود نسفی است.
خواجه عبد اللّه انصاري تفسیري فارسی دارد که به اختصار نوشته و ابو الفضل رشید الدین احمد میبدي در سال 520 آن را شرح
کشف الاسرار و » کرد و مطالبی بر آن افزود. میبدي ابتدا ترجمه قرآن را آورده و سپس به تفسیر پرداخته است و نام تفسیرش را
نهاده که اخیرا در ده مجلد بزرگ به چاپ رسیده است. « عدّة الابرار
توضیح بیشتر درباره این تفسیر در بحث تفاسیر عرفانی خواهد آمد.
به شکل لطیفی از ظاهر آیه استنباط کرده است که «4» « وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ » خواجه به هنگام تفسیر آیه
تبلیغ قرآن در میان دیگر ملتها- با زبان خودشان- جایز است؛ زیرا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به سوي همه مردم مبعوث شده است.
صفحه 98 از 345
وي براي اثبات مدعاي خویش به ادله چندي استشهاد کرده است.
از همه این تفاسیر فارسی، بهتر و کاملتر، تفسیر علامه، جمال الدین ابو الفتوح حسین بن علی بن محمد بن احمد رازي است. او از
نوادگان نافع بن بدیل بن ورقاء خزاعی صحابی رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله است. وي این تفسیر را در 10 مجلد بزرگ در نیمه
قرن ششم هجري به پایان رسانید. شیوه تفسیرش چنین است که در آغاز، خود آیه ( 1) عجائب الهند.
هم گویند، شهري آباد در مسیر بلخ به بخاراست. « نخشب » که به آن « نسف » (2)
3) این تفسیر اخیرا به تصحیح عزیز اللّه جوینی در دو مجلد به چاپ رسیده است. )
.4 : ابراهیم 14 .« و هیچ پیامبري نفرستادهایم مگر [با پیامی به زبان قومش تا [احکام و حقایق را] براي آنان روشن بدارد » (4)
ص: 147
را ذکر میکند و سپس ترجمه آیه را در زیر آن مینویسد و آنگاه به تفسیر میپردازد.
متن این تفسیر یکی از شیواترین نثرهاي فارسی قدیم به شمار میآید که با اسلوبی دلنشین و به غایت زیبا به رشته تحریر در آمده
است. این تفسیر به بسط و شرح جوانب مختلف آیات به صورت گسترده و کامل میپردازد و از بزرگترین ذخایر کهن اسلامی
است. این تفسیر در ایران چند بار به شکلی زیبا چاپ شده و مورد توجه عالمان فرهیخته قرار گرفته است.
دارد که در آن ابتدا « غرائب القرآن و رغائب الفرقان » نظام الدین حسن بن محمد قمی نیشابوري (متوفاي 728 ) تفسیري بدیع به نام
آیه را به زبان فارسی ترجمه میکند و سپس با زبان عربی به تفسیر آیه میپردازد. ابتدا آیات را با توجه به ظاهرش تفسیر میکند و
سپس به شیوه عرفانی خاص خودش به تفسیر باطنی آیات میپردازد. این تفسیر در مصر با حذف ترجمه آیات، در حاشیه تفسیر
«1» . طبري و مستقلا نیز به چاپ رسیده است، ولی در نسخههاي خطی و چاپی هند و ایران ترجمه یاد شده آمده است
یک نکته
قرآن به زبانهاي بسیاري توسط مترجمان متعددي ترجمه شده است که به صدها ترجمه، در سی و پنج زبان زنده دنیاي متمدن
امروز رسیده است.
بیش از چهل بار چاپ شده است. همچنین ترجمههاي « سیل » بعضی از این ترجمهها دهها بار چاپ شده است؛ مثلا ترجمه انگلیسی
فرانسوي، آلمانی، ایتالیایی، فارسی، ترکی، اردو، چینی، جاوهاي و دیگر زبانهاي زنده دنیا.
در میان این مترجمان کسانی هستند که آشکارا دشمن اسلام و مسلمانان هستند و بعضی از آنان توانایی ترجمه کامل قرآن را که
در برگیرنده معانی قرآن باشد، ندارند؛ لذا از ناحیه آنان تحریفهاي بسیاري در معانی قرآن رخ داده است. این کار در نهایت به
اساس اسلام و جامعه مسلمانان زیان میرساند، گذشته از خطاهاي فاحشی که از ناحیه مترجمانی که شایستگی این کار را نداشتهاند
. به وجود آمده ( 1) مجله التوحید الاسلامی، سال دوم، شماره 9، ص 220
ص: 148
است.
بنابراین، ما فرزندان اسلام و مبلغان آن نباید دست روي دست بگذاریم و خود را به زنجیر ننگ و عار مقید سازیم و در برابر این
رویدادهاي ناگوار و حقایق تلخی که پیش روي ما مسلمانان اتفاق میافتد، ساکت بنشینیم.
هشت قرن پیش یکی از سرکشیشان مسیحی به نام یعقوب بن صلیبی، قرآن را با هدفی شوم به سریانی ترجمه کرد که خلاصه آن
«1» . در سال 1925 م منتشر شد و بسیاري از احبار و رهبانان از او پیروي کردند، و خدا میداند چه اندیشههاي شومی در سر دارند
« کنت » و چه بسا اولین ترجمه به زبان لاتینی- که زبان علم در اروپاست- در سال 1143 م بر دست » : ابو عبد اللّه زنجانی میگوید
صفحه 99 از 345
انجام گرفت که در این زمینه از یک کشیش ایتالیایی و یک دانشمند عرب یاري گرفت. هدف او از این ترجمه عرضه آن بر «2»
ترجمه خود را نشر داد و به دنبال آن در سال «4» « هنکلمان » به انگیزه رد بر قرآن کریم بوده است. در سال 1594 م «3» « دیکلونی »
.«6» « که همراه با پاسخها بود، انجام یافت «5» « مراتشی » 1598 م چاپ
اکنون لازم است بزرگان دانشمندان برجسته ما گرد هم آیند و ترجمههاي درستی که از سوي مراجع ذي صلاح دینی به رسمیت
شناخته شود به جهانیان عرضه دارند تا با دشمنان اسلام مقابله شود. نمونههایی را در پایان این گفتار خواهیم آورد که دلیل بر
ضرورت قیام به این رویارویی مثبت است. ( 1) همان.
treboR. ttennek .(2)
errerP. jinulciD .(3)
nnamlekcniH ..(4)
iccarraM ..(5)
. 6) تاریخ القران، ص 69 )
ص: 149
چگونگی ترجمه قرآن
اشاره
از مباحث گذشته، روش ترجمهاي که مورد نظر ماست تا حدودي روشن شد که عبارت است از اینکه مترجم، قرآن را آیه آیه و
مطابق با ترتیب موجود در نظر بگیرد و با دقت و تأمل، معناي آن را بفهمد و مفاهیمی را که الفاظ آیه، آشکارا یا ضمنی بر آن
دلالت دارد، به دست آورد و مفاهیمی را که از لحاظ عقلی ممکن است فهمیده شود، کنار بگذارد؛ زیرا به دست آوردن مفاهیم
عقلی، مربوط به تفسیر میشود نه ترجمه. آنگاه مفهوم هر آیه را در یک قالب لفظی در زبان ترجمه بریزد و کلماتی را به کار برد
که معانی الفاظ متن اصلی را برساند و حتی در صورت امکان بر معانی ضمنی الفاظ اصلی هم دلالت کند؛ و اگر دلالت نکرد، به
وسیله قراین آن معنا را برساند تا معانی آیه همان گونه که هست در ترجمه منعکس گردد. همچنین تلاش کند که تا حد امکان
قالب لفظی که مشابه متن اصلی است دچار تغییر و تحریف نشود.
این نوع ترجمه که در درجه نخست سلامت معنا را حفظ میکند، گاهی سبب میشود که جاي بعضی از واژهها تغییر کند یا در
روابط کلام- که در متن اصلی یا ترجمه معمول است- دگرگونی پدید آید و یا به منظور رساندن تمام مراد، واژهاي در ترجمه
افزوده شود، که این نوع افزودهها تا هنگامی که سلامت معنا حفظ شود مانعی ندارد. البته بهتر است مترجم، افزودهها را میان کروشه
قرار دهد تا واژه اصلی با افزوده، بر خواننده مشتبه نشود.
خلاصه اینکه براي کسی که میخواهد ترجمه معنوي درستی را ارائه کند، لازم است که گامهاي زیر را به ترتیب بردارد:
1. معناي جمله را به طور دقیق و خوب و با حصول اطمینان بفهمد.
2. جملههاي متن اصلی را با بررسی واژهها و روابط موجود میان آنها تحلیل کند و آنها را از یکدیگر جدا سازد تا معناي استقلالی
یا ضمنی هر یک را در زبان اصلی بیابد و در ساختار ترکیبی جمله که ممکن است بر معنایی افزون بر معانی الفاظ دلالت کند،
دقت به عمل آورد و از آن مطمئن شود.
3. کلمات و روابط میان آنها را در زبان دوم پیدا کند، به صورتی که به کلمات و
صفحه 100 از 345
ص: 150
روابط زبان اصلی، هم در رساندن معنا و هم در مفهوم کلمات، شبیه باشد؛ اگر حقیقت باشد حقیقت و اگر مجاز باشد، مجاز ترجمه
شود.
4. این کلمات و الفاظ را درست ترکیببندي کند؛ به گونهاي که با ادبیات زبان دوم سازگار باشد و از این جهت در سطح بالایی
قرار گیرد و در حد امکان ترتیب متن اصلی را رعایت نماید.
5. افزودهها را که در برابر آن، واژهاي در متن اصلی وجود ندارد و مترجم آنها را براي رساندن معناي کامل آورده است، مشخص
سازد و مثلا آنها را میان کروشه قرار دهد. در عین حال از تکرار این کار در کلام واحد پرهیز کند؛ زیرا باعث تشویش در فهم
معانی میشود.
6. ترجمه را با حضور یک هیأت ناظر، با اصل مقابله کند و این هیأت مطابقت آن را تأیید نماید.
شرایط مترجم
شرایطی که باید در مترجم یا مترجمان وجود داشته باشد تا ترجمه از خطا و لغزش مصون بماند، عبارتند از:
1. مترجم در هر دو زبان مهارت داشته باشد، هم در زبان اصل و هم در زبان ترجمه (زبان دوم) و با آداب و ویژگیهاي کلامی هر
دو زبان کاملا آشنا باشد.
2. معناي آیه را با توجه به تفاسیر معتبر و مورد اطمینان به دست آورد و به برداشت خودش که بر حسب فهم عادي و یا شناخت
لغات باشد، اکتفا نکند. گاهی دلایل و شواهدي وجود دارد که نشان میدهد موضوعی غیر از ظاهر آیه اراده شده است و اگر به
تفاسیر معتبر مراجعه نکند، این امر بر او پنهان میماند.
3. به عقیده خاصی تمایل پیدا نکند و یا مذهب خاصی را در نظر نگیرد، چون در این صورت این ترجمه، ترجمه براي آن عقیده و
به سود آن خواهد بود و نه ترجمه معانی قرآن.
4. واژههاي متشابه را آنچنان که هست رها کند و به ترجمه آنها به مرادف خودشان اکتفا نماید و درباره آن شرح و بسط ندهد،
چون این کار به عهده تفسیر است.
5. حروف مقطعه فواتح سورهها را به حال خود بگذارد، چون آنها رمزهایی
ص: 151
هستند که باید بدون تفسیر و بی هیچ تغییري، به حال خود باقی بمانند.
6. از به کارگیري اصطلاحات علمی و فنی در ترجمه خودداري کند، چون وظیفه ترجمه این است که معانی مستفاد را صرفا به
صورت لغوي نشان دهد.
7. به آراء و نظریههاي علمی نپردازد و کلمات وارد در قرآن را به معانی جدیدي که علم کشف کرده است معنا نکند، بلکه آنها را
بر حسب فهم لغوي معنا کند به گونهاي که معناي لغوي صرف باشد.
شرط رسمیت یافتن ترجمه
براي آنکه ترجمه قرآن در جامعه اسلامی رسمیت یابد شرایطی دارد که عبارتند از:
1. گروهی از دانشمندانی که شایسته این کار هستند و به درستی اندیشه و نظر و اجتهاد شهرت دارند، براي ترجمه تشکیل شود.
صفحه 101 از 345
چون ترجمه فردي مانند تفسیرهاي فردي خالی از اشتباه و خطا نیست و حداقل این است که در کار گروهی کمتر اشتباه رخ
میدهد؛ از این رو کار گروهی در مورد کتاب خدا، به سلامت و احتیاط نزدیکتر است.
این گروه باید مورد تأیید مقامات رسمی یا حکومتهاي عادل و یا مراجع دینی در سطح بالا باشد تا تصمیمهاي آنان به طور
رسمی و قطعی تنفیذ شود.
2. شخصیتهاي معروفی در زبان ترجمه (زبان دوم) با گروه مزبور همراهی کنند تا صحت ترجمه مورد تأیید قرار گیرد و مردم از
زبان ترجمه اطمینان پیدا کنند.
3. آخرین شرط این است که ترجمه همراه با اصل باشد و به ملتهاي گوناگون ترجمههاي خالی از متن عرضه نشود تا تصور
نکنند که ترجمه، همان قرآن کتاب مسلمانان است، بلکه بدانند که آن یک ترجمه صرف است و خود قرآن نیست و ترجمه در
کنار آن جنبه توضیح و بیان معانی را دارد و آنچه اصل است خود قرآن است. بدین گونه میتوانیم قرآن را از ضایع شدن حفظ
کنیم.
ص: 152
نمونههایی از ترجمههاي غلط
حال که فهرستوار به شرایط ترجمه و مترجم قرآن اشاره شد میتوان دریافت که چرا غالب ترجمههاي فردي از گذشته تا حال از
خطا مصون نماندهاند؛ زیرا اجتماع تمام شرایط در یک فرد براي ترجمه کلام الهی که به سرچشمه بیانتهاي علم متصل است،
نزدیک به محال است؛ بنابراین هر ترجمهاي که از قرآن عرضه شده است نسبت به میزان شرایط مذکور داراي قوت و ضعف
بودهاند. البته در این جا ذکر نکات ضعف برخی از ترجمهها، از باب خردهگیري نیست و هرگز زحمات کسانی که با نیت خیر نشر
معارف الهی به این کار مهم پرداختهاند، نادیده گرفته نشده است، ولی به عقیده نگارنده براي این که بتوانیم درصد این خطاها را به
کمترین مقدار برسانیم، ضروري است ترجمه قرآن از حالت فردي به گروهی با نظارت دقیق مراجع ذیصلاح تبدیل شود.
بدر الدین زرکشی که در لغت و ادب داراي مهارت بسیار بود و نیز شاگرد شاگردش جلال الدین سیوطی که با موارد کلام آشنایی
مشتق شده است؛ و «2» ( دچار اشتباه شدهاند و پنداشتهاند که این کلمه از (هدي یهدي «1» « هُدْنا » داشت، هر دو در اشتقاق کلمه
حال آنکه از (هاد یهود) گرفته شده است.
.«3» « هدنا إلیک؛ به معناي: تبنا إلیک. و هاد إلیه یهود؛ به معناي بازگشت و توبه است » : زمخشري در تفسیر خود میگوید
الهود؛ به معناي بازگشت با آرامی است و تهوید؛ نیز از آن مشتق شده و آن نوعی راه رفتن پیوسته و آرام است؛ » : راغب میگوید
یعنی توبه ؛« إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ » در عرف به معناي توبه آمده است؛ مانند « هود » میگویند، و « دبیب » مانند راه رفتن مورچگان که آن را
.156 : اعراف 7 .« وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَۀً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ » 1) از آیه شریفه ) .«4» « کردیم
از جمله آن موارد، کلمه: الهدي است در هفده مورد [تا آن جا که » : 2) زرکشی در البرهان، ج 1، ص 103 و 104 گفته است )
از جمله این موارد کلمه: الهدي است که بر » : سیوطی نیز گفته است .« یعنی توبه کردیم « إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ » میگوید:] یا به معناي توبه
. الاتقان، ج 2، ص 122 و 123 .« إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ » هفده وجه آمده [تا آنجا که میگوید:] و به معناي توبه
. 3) الکشاف، ج 2، ص 165 )
. 4) المفردات، ص 546 )
ص: 153
عنت: یعنی » : گفته است «1» « وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ » در آیه « عنت » شگفتآورتر، اشتباه کسی چون راغب است. او در ماده
صفحه 102 از 345
« عانی » به معناي رنج مشتق شده و آن خواري تسلیم شدن است؛ لذا اسیر را « عنی » در حالی که این کلمه از ،«2» « ذلیل و خوار شد
نیز آورده است. « عنی » میگویند. راغب دچار غفلت شده و این کلمه را در
.«3» « یعنی خوار شد و خضوع کرد؛ مانند خضوع اسیر در دست کسی که بر او غلبه کرده است » : طبرسی میگوید
در صورتی که .«! هدنا، با ضمّه؛ فعل متکلم مع الغیر است از ریشه: هاده یهیده » : و نیز زمخشري، همان جا پس از چند سطر میگوید
فعل « هاده » علاوه که .« بعنا » بود، بایستی با کسره تلفظ شود مانند « هاده یهیده » و اگر از « قلنا » معتّل العین واوي است مانند « هدنا »
یعنی او را ناراحت ساخت یا مورد نکوهش قرار داد. که تناسبی با معناي مورد نظر آیه « زجره » یا « أعجزه » متعدي است به معناي
ندارد.
وقتی بزرگانی مانند این افراد در اثر تکروي چنین میلغزند، حال قلم به دستانی که پایینتر از آنان هستند چگونه خواهد بود؟!
علامه معاصر، الهی قمشهاي را میبینیم که با تمام مهارتی که در ادبیات و علوم اسلامی داشت، در ترجمه فارسی قرآن کریم از
چنین گفته است: «4» « فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیا » : لغزش تکروي بر کنار نمانده و در ترجمه آیه
« قوم » او گمان کرده که کلمه ،«... آنگاه قوم مریم (که از این قضیه آگاه شدند) به جانب او آمدند که از این مکانش همراه برند »
به مریم برمیگردد و آنان پیش مریم آمدند تا او را با خود ببرند؛ در حالی که معناي آیه « تحمله » فاعل است و ضمیر منصوب در
چنین است که مریم به سوي قوم خود آمد و او نوزاد خود، حضرت مسیح را همراه داشت. درست بر عکس آنچه مترجم گمان
کرده است.
و تو خود بر آن مردم گواه و ناظر اعمال » : را این گونه ترجمه کرده است «5» « وَ کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَ هِیداً ما دُمْتُ فِیهِمْ » : همچنین آیه
.111 : و ( 1) طه 20 « بودي مادامی که من در میان آنان بودم
. 2) المفردات، ص 349 )
. 3) مجمع البیان، ج 7، ص 31 )
.27 : 4) مریم 19 )
.117 : 5) مائده 5 )
ص: 154
براي متکلم است نه مخاطب! علاوه بر اینکه بنا به فرض او، معنا هم پریشان میشود. « کنت » توجه نکرده که ضمیر در
و آن روز به مانند عذاب انسان کافر » : را نیز چنین ترجمه کرده «1» « فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ، وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ » آیه شریفه
« لا یوثق » و « لا یعذّب » و پنداشته است که ،« هیچ کس عذاب نکشد؛ و آن گونه جز انسان کافر کسی به بند (هلاك) گرفتار نشود
مضارع مجهول است و ضمیر به انسان معذّب و بسته شده برمیگردد. این غفلت شگفتآوري در قرائت آیه قرآن است که
نمیتوان آن را نادیده گرفت.
«2» « لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ » در تفسیر نمونه و ترجمهاي که از آن استخراج شده و مستقلا به چاپ رسیده، آیه
را به معناي نهی از « لا تضارّ » .«3» « نه مادر- به خاطر اختلاف با پدر- حق ضرر زدن به کودك دارد و نه پدر » : چنین ترجمه شده
را با باء فارسی که در این گونه موارد به کار میرود اشتباه گرفته، چنین ترجمهاي نموده است. در « بولدها » ضرر زدن دانسته، و باء
صورتی که در آیه، منع از ضرر وارد شدن بر مادر به سبب فرزند شده است- تا از پرداختن حق او کوتاهی نشود- و بالعکس تا
وَ عَلَی » : هم سببیه است. شاهد بر این معنا، صدر آیه است که فرمود « باء » فزون بر آنچه متعارف است، از پدر درخواست نگردد؛ و
بر پدر لازم است که هزینه خوراك و پوشاك آنان [مادران «4» ؛ الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها
.« را طبق متعارف بپردازد. هیچ کس جز اندازه قدرتش مکلف نمیشود
صفحه 103 از 345
آقاي دکتر سید عبد الوهاب طالقانی، بخشی از این نوع اشتباهات را که اساتید برجسته و عالمان شایسته دچار آن شدهاند جمع
وقتی استادان برجسته چنین اشتباه میکنند، حال کسانی که در آن حد از شایستگی نباشند چگونه است؟! از «5» . آوري کرده است
را که وصفی براي پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله است، به «6» « امّی » را نام میبریم. او کلمه « کازانوا » ترجمههاي بیگانگان، ترجمه
.25 -26 : ترجمه کرده به گمان آنکه از ( 1) فجر 89 « مردمی » معناي
.233 : 2) بقره 2 )
3) تفسیر نمونه، ج 2، ص 131 ، قسمت ترجمه. )
.233 : 4) بقره 2 )
. 5) کیهان اندیشه، شماره 28 ، ص 223 )
.157 : 6) اعراف 7 )
ص: 155
به « امّ » است و یا از « مکّی » که نام مکه است مشتق شده و معناي آن « امّ القري » مشتق شده است، در حالی که این واژه یا از « امت »
معناي مادر اخذ شده که کنایه از کسی است که خواندن و نوشتن نداند (مانند کسی که تازه متولد شده).
گرفته، در حالی که به « عبادت کنید » به معناي «1» « وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَۀِ اسْجُدُوا لِآدَمَ » را در آیه شریفه « اسجدوا » کلمه « کازیمیرسکی »
معناي خضوع در برابر آدم و یا قبله قرار دادن او، به منظور سجده براي خداست؛ همان گونه که در بعضی از تفاسیر آمده است.
«3» . است « تو خالی » را به معناي هوا و میل نفسانی ترجمه کرده، در حالی که به معناي «2» « وَ أَفْئِدَتُهُمْ هَواءٌ » : آیه شریفه « هوار »
آمار اجمالی ترجمههاي قرآن
به زبانهاي خارجی در حوزه علمیه قم که با هدف سامان دادن به امر سترگ ترجمه قرآن و ارائه « مرکز ترجمه قرآن مجید »
ترجمهاي صحیح، سلیس، شیوا و دور از تحریف قرآن به زبانهاي مختلف، تأسیس گردیده، از آغاز تا کنون براي دستیابی به
ترجمههاي چاپ شده قرآن به زبانهاي مختلف، تلاش گسترده و پیگیري را آغاز نموده است. عمدهترین هدف آن شناسایی،
بررسی و ارزیابی ترجمهها و اطلاع از محتویات آنها و عملکرد مترجمان قرآن در طی قرون متمادي، از ارزشمندترین میراث
مسلمانان، یعنی قرآن کریم، بوده است. همچنین با اطلاع از نقاط قوت و ضعف ترجمههاي پیشین، در ترجمه دوباره قرآن، خود از
این لغزشها مصون بماند.
خوشبختانه به همت قرآن دوستان ایران و سایر نقاط جهان تا کنون 2000 جلد ترجمه در 79 زبان فراهم شده که براي اطلاع
.34 : قم تا تاریخ ( 1) بقره 2 « مرکز ترجمه قرآن مجید » خوانندگان، آمار اجمالی ترجمههاي قرآن به زبانهاي دیگر، موجود در
.43 : 2) ابراهیم 14 )
. 3) عبد الرحیم محمد علی نجفی، القرآن و الترجمه، ص 11 )
ص: 156
esemassA/ 1/ ردیف/ زبان/ نام لاتین/ تعداد مجلّدات/ تعداد مترجمین 1/ آسامی/ 1 «1» : 1376 ش را ذیلا میآوریم /11 /22
/nainemrA/ 5/ 2 ارمنی/ 6 /udrU/ 337/ 98 اردو/ 5 /namreG/ 77/ 13 آلمانی/ 4 /nainablA/ 5/ 1 2/ آلبانیایی/ 3
/cirahmA/ 2/ 1 امهاري/ 10 /otnarepsE/ 5/ 1 اسپرانتو/ 9 /hsinapS/ 17/ 7 اسپانیایی/ 8 /kebzU/ 3/ 2 ازبک/ 7
ایتالیایی/ /ruhgyU/ 1/ 1 اویغوري/ 13 /hsilgnE/ 316/ 74 انگلیسی/ 12 /naisenodnI/ 118/ 13 اندونزیایی/ 11
برمهاي/ /iuharB/ 16/ 3 براهویی/ 17 /obgI/ 1/ 1 ایگبو/ 16 /nonareI/ 4/ 1 ایرانونی/ 15 /nailatI/ 27/ 10 14
صفحه 104 از 345
بوسنیایی/ /ihcolaB/ 4/ 1 بلوچی/ 21 /nairagluB/ 3/ 3 بلغاري/ 20 /itlaB/ 4/ 1 بلتی/ 19 /esemreB/ 2/ 2 18
/othsaP/ 23/ 9 پشتو/ 25 /eseugutroP/ 1/ 1 پرتقالی/ 24 /ilagneB/ 116/ 25 بنگالی/ 23 /nainsoB/ 11/ 4 22
.22 - نقل از مجلّه ترجمان وحی، سال اول، شماره دوم، ص 25 (ibajnaP/ 1/ 1 ( پنجابی/ 1
ص: 157
/gusuaT/ 2/ 1 تاؤسوگ/ 30 /limaT/ 16/ 8 تامیل/ 29 /golagaT/ 1/ 1 تاگولوك/ 28 /ratraT/ 1/ 1 26 / تاتاري/ 27
hsikruT/ 184/ ترکی استانبولی/ 58 /irezA/ 20/ 6 ترکی آذري/ 33 /nemkruT/ 5/ 3 ترکمن/ 32 /iahT/ 31/ 4 تاي/ 31
/esenihC/ 27/ 10 چینی/ 38 /hcezC/ 1/ 1 چک/ 37 /esenavaJ/ 2/ 1 جاوي/ 36 /uguleT/ 10/ 2 34 / تلگو/ 35
/nainamoR/ 2/ 1 رومانی/ 42 /naissuR/ 28/ 5 روسی/ 41 /awgraD/ 1/ 1 درگا/ 40 /hsinaD/ 7/ 3 دانمارکی/ 39
سندي/ /cairyS/ 2/ 1 سریانی/ 46 /ikiariS/ 1/ 1 سرائیکی/ 45 /esenapaJ/ 11/ 3 ژاپنی/ 44 /uluZ/ 2/ 2 زولو/ 43
سومالی/ /ilihawS/ 5/ 4 سواحلی/ 50 /hsidewS/ 12/ 7 سوئدي/ 49 /eselahniS/ 3/ 1 سینهالی/ 48 /ihdniS/ 8/ 5 47
hcnerF/ 101/ فرانسه/ 26 /naisreP/ 256/ 92 فارسی/ 53 /anohS/ 1/ 1 شونا/ 52 /ilamoS/ 4/ 1 51
ص: 158
کردي (بهدینی)/ /hkazaK/ 16/ 4 قزاقستانی/ 57 /zihgriK/ 1/ 1 قرقیزستانی/ 56 /hsinniF/ 3/ 2 54 / فنلاندي/ 55
/irimhsaK/ 6/ 3 کشمیري/ 61 /naerok/ 2/ 2 کرهاي/ 60 /hsidruK/ 13/ 3 کردي (سورانی)/ 59 /hsidruK/ 15/ 5 58
لهستانی/ /adnaguL/ 1/ 1 لوگاندا/ 65 /nitaL/ 1/ 1 لاتین/ 64 /itarjuG/ 12/ 6 گجراتی/ 63 /adannaK/ 8/ 3 کنري/ 62
مراتی/ /nairagnuH/ 8/ 1 مجاري/ 69 /yalaM/ 4/ 4 مالایابی/ 68 /ysagalaM/ 1/ 1 مالاگاشی/ 67 /hsilop/ 3/ 3 66
نروژي/ /edneM/ 1/ 1 منده/ 73 /malayalaM/ 5/ 5 ملیالم/ 72 /oanaraM/ 10/ 1 مراناؤ/ 71 /ihtaraM/ 16/ 2 70
هوسا/ /idniH/ 7/ 3 هندي/ 77 /hctuD/ 8/ 4 هلندي/ 76 /esemanteiv/ 2/ 1 ویتنامی/ 75 /naigewron/ 2/ 1 74
keerG/ 2/ یونانی/ 2 /aburoY/ 3/ 2 یوروبا/ 79 /asuaH/ 14/ 4 78
ص: 159
اینک فهرستوار نام مترجمان معروف ترجمههاي فارسی و نوع ترجمهها که در دوران اخیر انجام شده در جدول زیر ارائه میشود:
ردیف/ مترجم/ نوع ترجمه 1/ شاه، ولی اللّه دهلوي/ فارسی قدیم، ولی دقیق و همگام 2/ اعتماد السلطنه/ همگام 3/ بصیر «1»
الملک/ پایبند، زیر نظر مهدي الهی قمشهاي 4/ مهدي الهی قمشهاي/ تفسیري و رایجترین و پر تیراژترین ترجمه معاصر که در واقع
همان ترجمه بصیر الملک به اضافه نکات تفسیري است.
5/ ابو القاسم پاینده/ صرفا رعایت ترجمه آیات شده است.
6/ محمد کاظم معزّي/ همگام 7/ محمود یاسري/ تفسیري 8/ عباس مصباح زاده/ ترجمهاي مأخوذ از ترجمههاي عهد قاجار و تفسیر
ابو الفتوح 9/ علی نقی فیض الاسلام/ تفسیري و تقریبا تحقیقی 10 / رضا سراج/ تفسیري و محققانه 11 / جمال الدین استرآبادي/
همگام با اضافه برخی توضیحات 12 / حسین عمادزاده/ تفسیري 13 / حکمت آل آقا/ پایبند و برگرفته از ترجمه الهی قمشهاي و
تفسیر ابو الفتوح 14 / زین العابدین رهنما/ همراه با توضیح و تقریبا ترجمهاي دقیق 15 / اسد اللّه مصطفوي/ تفسیري 16 / داریوش
شاهین/ پایبند و دقیق 17 / عبد المحمد آیتی/ پایبند با قدري توضیح 18 / جلال الدین فارسی/ پایبند 19 / محمد باقر بهبودي/ تفسیر
گونه 20 / محمد خواجوي/ برگرفته شده از ترجمههاي قدیم 21 / ابو القاسم امامی/ ترجمه به سبک کهن 22 / احمد کاویانپور/
برگرفته شده از تفسیر ابو الفتوح و کشف الحقایق 23 / جلال الدین مجتبوي/ پایبند با توضیح 24 / کاظم پور جوادي/ پایبند 25 / دار
القرآن الکریم/ (جمعی از مترجمان) 26 / ناصر مکارم شیرازي/ برداشتی از تفسیر نمونه 27 / بهاء الدین خرمشاهی/ با حواشی و
صفحه 105 از 345
. تعلیقات 28 / مهدي فولادوند/ پایبند و دقیق ( 1) نقل از تاریخ قرآن، نوشته مؤلف، ص 204
ص: